اگر قصد دارید از قدرت روانشناسی رنگ ها در برندینگ خود بهره بگیرید، جای درستی آمدهاید. روانشناسی رنگ ها در مارکتینگ بیشتر از اینکه برند شما را به یاد ماندنی کند، به احساسات و عواطفی مربوط میشود که رنگهای و طراحیها در افراد برمیانگیزد. مثلا کوکاکولا را درنظر بگیرید. رنگ قرمز مشخصه این برند است و آن را با احساسات سرگرمی، مثبت بودن و انرژی پیوند داده است. یا رنگ آبی IBM بلافاصله احساس امنیت و اعتماد را منتقل میکند. در ادامه هر چیزی که باید در مورد روانشناسی رنگ ها در بازاریابی بدانید را مطرح کردهایم.
اینفوگرافیک زیر لوگوی شرکتهای معروف و برندهای شناخته شده را نشان میدهد. این اینفوگرافیک به وضوح نشان داده است که هر یک از رنگها چه احساساتی را القا میکنند. برای مثال رستورانهایی مانند مک دونالد، KFC، و پیتزا هات از رنگ قرمز در لوگوی خود به منظور تحریک حس گرسنگی استفاده کردهاند. رنگهای سیاه، سفید، نقرهای و طلایی اغلب در برندهای لوکس مانند Chanel، Prada و Michael Kors برای القای حس پیچیدگی به کار رفتهاند. با استفاده از این اینفوگرافیک تا حدی متوجه میشوید که چه حسی را باید القا کنید و از چه رنگهایی بهره بگیرید.
روانشناسی رنگ ها در بازاریابی چیست؟
روانشناسی رنگ ها چگونگی تاثیر رنگ ها بر ادراک و رفتار افراد است. روانشناسی رنگ ها در مارکتینگ و برندینگ بر این تمرکز دارد که چگونه رنگها بر برداشت مصرفکنندگان از یک برند تاثیر میگذارد و آیا مشتریان را برای خرید متقاعد میسازد یا خیر. روانشناسی رنگ ها در بازاریابی حوزه مهمی است که هنگام ایجاد کسب و کار جدید، تغییر برند و ایجاد داراییهای بازاریابی باید آن را در نظر بگیرید. اما چرا باید به روانشناسی رنگ ها در مارکتینگ توجه کنیم؟ محققان در مطالعهای با عنوان "تاثیر رنگ بر بازاریابی" دریافتند که 90 درصد از قضاوتهای افراد بلافاصله پس از مواجهه با یک برند، تنها براساس رنگ صورت میگیرد.
روانشناسی رنگ ها در مارکتینگ چارچوبی برای درک چگونگی و چرایی تعامل افراد با برندهاست و ابزار قدرتمندی برای طراحی تجربیات برند و ایجاد برندی به یاد ماندنیتر به حساب میآید. براساس تحقیقات، رنگها میتوانند شناخت برند را تا 80 درصد افزایش دهند. هدف روانشناسی رنگ ها در بازاریابی پاسخ به سوالات زیر است.
- آیا رنگها بر تصمیمات ما در خریدهای روزمره تاثیر میگذارد؟
- آیا رنگبندی بسته بندیها باعث میشود برندی را به برندی دیگر ترجیح دهیم؟
- آیا رنگ آیکون یا دکمه فراخوانی به اقدام باعث میشود که روی آن کلیک کنیم؟
پاسخ کوتاه بله است. اما چرایی آن کمی پیچیده است. معنی رنگها بر انتخابهای ما تاثیر دارند. نکته جالب توجه این است که معانی رنگها ثابت نیست و به تربیت، جنسیت، مکان، ارزشها و عوامل دیگر بستگی دارد.
تاثیر روانشناسی رنگ ها بر برند
همانطور که گفتیم معنی رنگها ثابت نیست، به تجربیات شخص وابستگی دارد و نمیتوان آن را به احساس خاصی ترجمه کرد. بنابراین نمیتوان گفت که رنگ زرد یا بنفش به طور قطع احساس خاصی را برمیانگیزند. برای مثال گفته میشود که رنگ سبز تداعیکننده آرامش است، اما گاهی اوقات رنگ سبز در برندسازی کسب و کارهای محیط زیستی مورد استفاده قرار میگیرد و گاهی از این رنگ در برندسازی کسب و کارهای مالی استفاده میشود.
رنگ قهوهای یکی از رنگهایی است که طبق تحقیقات محبوبیت کمی دارد، اما برند "Saddleback Leather" به خوبی از این رنگ در برندسازی خود بهره برده است. استفاده از رنگ قهوهای برای برندسازی کسب و کارهایی در زمینه قهوه و شکلات به احتمال زیاد همراه با موفقیت خواهد بود. بنابراین باید بپذیریم که نمیتوان در مورد رنگها و کاربرد آنها در برندسازی به طور قطع اظهار نظر کرد. نکته کلیدی این است که به دنبال راهحلهای عملی برای تصمیمگیری در مورد رنگها باشیم.
در مورد رنگهایی مانند آبی، سبز، قرمز، زرد و تعداد محدودی رنگهای دیگر مطالعات زیادی در زمینه روانشناسی رنگ ها در مارکتینگ صورت گرفته است. اما رنگهای کمتر رایج مانند نارنجی و خاکستری چطور. همچنین در مورد انتقال حس آرامش، اعتماد، هیجان و انرژی در این مطالعات صحبتهای زیادی شده است. اما برای انتقال احساساتی همچون هماهنگی و امید چه باید کرد. کدام رنگها چنین احساساتی را برمیانگیزند. از آنجایی که رنگ یکی از اساسیترین محرکهای بصری در توالی شناخت انسان است، برای خلق برند خود باید به چنین سوالاتی پاسخ دهید.
معنای رنگ ها در بازاریابی و برندینگ
در اینفوگرافیک زیر 12 رنگ محبوب در بازاریابی و برندینگ را با در نظر گرفتن جنبههای مثبت و منفی آنها معرفی کردهایم. هرچند القای احساسات در هر رنگ برای هر فرد با فرهنگ، تجربیات و عوامل دیگر مرتبط است، راهنمای زیر میتواند در انتخاب رنگ برای برندسازی، بازاریابی و تبلیغات به شما کمک کند.
تحقیقات روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و برندینگ
همانطور که گفتیم هیچ دستورالعمل مشخصی برای انتخاب رنگ برند وجود ندارد. در پاسخ به این سوال که "چه رنگی یا رنگهایی برای برند من مناسب است؟" میگوییم "بستگی دارد". گرچه این پاسخی خستهکننده و تکراری است، اما واقعیت دارد. البته زمینه کاری شما تا حد زیادی تعیینکننده خواهد بود. برای انتخاب رنگ باید به این سوال پاسخ دهید: "آیا رنگ برند با آنچه میفروشید متناسب است؟" وقتی نوبت به انتخاب رنگ صحیح میرسد، براساس تحقیقات، واکنش مصرفکننده به تناسب رنگ از خود رنگ اهمیت بیشتری دارد. بنابراین بهتر است با تشکیل یک گروه کانونی از مشتریان بپرسید "آیا این رنگ با محصولات یا خدمات من تناسب دارد؟" در ادامه چند مورد از تحقیقات روانشناسی رنگ ها در مارکتینگ و برندینگ را آوردهایم.
رنگ مناسب برای مخاطب شما جذابیت دارد
یکی از جالبترین تحقیقات در این مورد را جو هالوک "Joe Hallock" انجام داده است. این مطالعه روانشناسی رنگ ها در رابطه با جنسیت را بررسی کرده است و برخی ترجیحات واضح در رنگهای خاص براساس جنسیت را نشان میدهد. البته بیشتر پاسخدهندگان از جوامع غربی بودند و میدانیم که محیط فرد و ادراک فرهنگی نقش مهمی در این مورد بازی میکند و بر ترجیحات فرد در مورد تناسب رنگ تاثیر بسزایی دارد.
میخواهیم در مورد سایهها (Shade)، تینتها (Tint)، تنها (Tone) و رنگهای خام (Hue) صحبت کنیم. سایهها ترکیب رنگ اصلی با رنگ سیاه، تینتها ترکیب رنگ اصلی با رنگ سفید، تنها ترکیب رنگ اصلی با خاکستری و رنگها خام هم که خالص هستند.
وقتی صحبت از رنگها میشود، طبق تحقیقات مردان بیشتر رنگهای خالص، تند و سایهها را میپسندند، در حالی که زنان تینتها را ترجیح میدهند. البته برندها به راحتی میتوانند خارج از کلیشههای جنسیتی کار کنند و حتی ممکن است به دلیل زیر پا گذاشتن انتظارات، بیشتر مورد توجه مصرف کنندگان قرار بگیرند.
رنگ مناسب برند شما را متمایز می کند
طبق مطالعات دیگری، مغز افراد برندها و لوگوهایی را ترجیح میدهد، که بتواند فورا آنها را از روی رنگ شناسایی کند. به همین دلیل رنگ عنصر مهمی در هویت برند است. برای برندهای جدید تمایز از رقبا با استفاده از رنگ اهمیت زیادی دارد. برای مثال در حوزه مالی، بیشتر بانکها از رنگ آبی به عنوان رنگ سازمانی بهره گرفتهاند، اما بانک پارسیان یا بانک شهر با انتخاب رنگ قرمز و زیر پا گذاشتن انتظارات توجهها را به سمت خود جلب کرد و به یادماندنی شد.
اثر انزوا «Isolation Effect» یکی از اصول روانشناختی است. در این اصل گفته میشود موردی که مانند انگشت شست دردناک، برجسته است، بیشتر به خاطر سپرده میشود. تحقیقات به وضوح نشان میدهند که افراد میتوانند مواردی - خواه متن باشد یا یک تصویر – را که متفاوت از محیط اطراف خود هستند، بهتر تشخیص دهند و به یاد آورند. دو مطالعه که یکی از آنها پاسخ زیباییشناختی افراد را اندازهگیری کرده است و دیگری به ترجیحات مصرف کننده میپردازد، نشان دادند که درحالی که بیشتر مصرف کنندگان پالتهایی با رنگهای مشابه را ترجیح میدهند، اما در عین حال بسیاری نیز به پالتهایی با رنگهای به شدت متضاد علاقهمند هستند.
از نظر هماهنگی در رنگ، کسب و کارها باید در ایجاد ساختارهای بصری از رنگهای مشابه بهره بگیرند و با استفاده از رنگهای مکمل تضاد ایجاد کنند. این مفهوم در بازاریابی نقش زیادی دارد. همان طور که در تصویر زیر میبینید، باید سلسله مراتبی برای رنگها در وبسایت خود ایجاد کنید. با استفاده از این روش در واقع مشتریان را آموزش میدهید که در چه قسمتی، چه اقدامی را انجام دهند و از گمراهی آنها جلوگیری میکند.
برای مثال در تصویر زیر، تغییر رنگ دکمه فراخوانی به اقدام به قرمز باعث افزایش 21 درصدی نرخ تبدیل شده است. اما نمیتوانیم در مورد این رنگ تصمیم عجولانه بگیریم. در مثال زیر طراحی صفحه به سمت رنگ سبز است و زمانی که دکمه فراخوانی به اقدام نیز به رنگ سبز باشد، به سادگی با محیط صفحه ترکیب و درآن محو میشود. در این مورد رنگ قرمز، که مکمل و متضاد رنگ سبز است، به خوبی جلب توجه میکند و به همین دلیل باعث افزایش نرخ تبدیل شده است.
اندازهگیری موفقیت در چنین آزمونهایی که به عنوان تست A/B میشناسیم، با اندازهگیری مورادی مانند تعداد ثبتنام و کلیک بیشتر به راحتی انجام میشود.
انتخاب نام مناسب برای رنگ
رنگها را میتوان با نامهای متفاوتی درک کرد. در مطالعهای با نام «گل رز با هر نام دیگری، تاثیر نام رنگ بر تصمیمگیری» از افراد خواسته شد تا محصولاتی به خصوص در حوزه آرایش را نامگذاری کنند. در این مورد بیشتر افراد نامهای فانتزی را برای رنگها ترجیح میدادند. برای مثال استفاده از نام « Mocha» بسیار دوستداشتنیتر از نام «قهوهای روشن» بود، هرچند هر دوی این نامها توصیفکننده رنگی مشابه باشند.
در مطالعات بیشتر اثبات شد که مصرفکنندگان رنگهایی که به طور دقیق نامگذاری شدهاند را دلپذیرتر از رنگهایی با نام ساده ارزیابی کردهاند. همچنین انتخاب نامهای غیرمعمول و منحصربهفرد برای رنگها در فروش هر نوع کالایی اثر مثبت خواهد داشت. برای مثال، «کهربایی» برای افراد جذابتر از «زرد پررنگ» است.
3 گام برای ایجاد لوگو با استفاده از روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و برندینگ
تا اینجا متوجه شدیم روانشناسی رنگها در بازاریابی و برندینگ چیست و چه اهمیتی دارد. در ادامه چند مطالعه در این حوزه را بررسی کردیم و اکنون طراحی و انتخاب لوگو را با استفاده از 3 گام ساده توضیح میدهیم.
گام اول: جستجو در صنعت
این که کسب و کار شما چیست و مخاطبان آن چه کسانی هستند، اهمیت زیادی در طراحی لوگو دارد. لوگو باید برای مشتریان شما جذاب باشد، در عین حال باید رقبا را نیز در نظر داشته باشید. استراتژی شما تعیین میکند که با سنتهای صنعت خود پیش بروید یا آنها در هم بشکنید.
گام دوم: انتخاب نوع لوگو
در طراحی لوگو، دو نوع غالب وجود دارد که شامل تایپوگرافی یا استفاده از نمادها و تصویر میشود. در تایپوگرافی تمرکز بر نام شرکت است و بر انتخاب فونت و رنگ مناسب تمرکز میشود. اما زمانی که بخواهید از تصاویر یا نمادها در لوگو بهره بگیرید، باید با استفاده از نمادنگاری (Iconography)، به گونهای از نمادها بهره بگیرید که به بهترین شکل نشاندهنده کسب و کار شما باشد.
گام سوم: انتخاب رنگ
موضوعی که در انتخاب رنگ یا رنگهای لوگو اهمیت دارد، این است که شما به عنوان صاحب کسب و کار دوست دارید برندتان چه ارتباطی با افراد برقرار کند و چه رنگهایی به بهترین شکل این ارتباط را ایجاد میکنند. در انتخاب رنگ فراتر از لوگو فکر کنید، چراکه این رنگها در وبسایت، کارت ویزیت و غیره نیز استفاده خواهد شد.
بیشتر بخوانید: روانشناسی طراحی لوگو: تاثیر رنگ، شکل و فونت بر برند