آسیب پذیری اقتصادی و تابآوری اقتصادی چیست؟
آسیبپذیری اقتصادی (Economic Vulnerability) متاثر از قرار گرفتن یک اقتصاد در معرض شوکها و بی ثباتیهای اقتصادی، تاثیرات منفی بر داراییها و فرآیندهای اقتصادی تعریف می شود و اثرات ثانویه آن، وقفه در کسب و کارها، افزایش فقر و از دست دادن شغل است و مانع از توسعه اقتصاد می شود.
تابآوری (مقاومت) اقتصادی (Economic Resilience)، توانایی یک مجموعه در مقاومت، بازیابی و سازماندهی مجدد در محیطی آشفته از بی ثباتیها و تغییرات تحمیل شده است. تاب آوری در حوزه های علوم طبیعی و مدیریت بحرانهای شهری بحث کاملا شناخته شدهای است، اما موضوع تابآوری اقتصادی در سالهای اخیر، به ویژه بعد از بحران 2008 مورد توجه بیشتری قرار گرفته است.
ضرورت ایجاد تابآوری در برابر آسیبپذیری اقتصادی
پس از بحران کووید، جهان به شکنندگی زنجیرههای تامین، مراقبتهای بهداشتی و سایر سیستمهای حیاتی آگاه شد. بسیاری اعلام کردند که قصد دارند کسبوکار خود را با انعطافپذیری بیشتر بازسازی کنند، اما چگونگی این بازسازی هنوز روشن نیست. تعداد کمی از مدارس کسبوکار تابآوری را آموزش میدهند و تعداد کمی از کسب و کارها قادر به طراحی، اندازهگیری و مدیریت انعطافپذیری هستند. امروزه انعطاف پذیری از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا محیطهای کسب و کار در حال پویایی و غیرقابل پیشبینی شدن است. از تکامل سریع فناوری گرفته تا ارتباط متقابل بیشتر اقتصاد جهانی، مسائل گستردهتری مانند چالشهای سیاسی، جنگهای اقتصادی و تغییرات آب و هوایی و ... همه و همه بر سیستمهای تجاری فشار میآورند.
شاخصهای تابآوری اقتصادی
ارزیابی تابآوری یک کشور در مقابل مخاطرات جهانی نیازمند ارائه تعریفی از مخاطرات در بستر سازمانی مناسب است. اساتید هاروارد سه نوع مخاطره را از یکدیگر متمایز میسازند:
1-مخاطرههای قابل پیشگیری از قبیل شکست فرآیندها و یا خطاهای انسانی
2-مخاطرههای راهبردی که پس از سبک و سنگین کردن آنها، توسط کسب و کارها به صورت داوطلبانه پذیرفته میشوند.
3-مخاطرههای بیرونی که خارج از تاثیرگذاری یا کنترل فرد هستند.
در مورد دو نوع نخست میتوان رویکردهای متعارف مدیریت ریسک و تمرکز بر فرهنگ سازمانی و نهادی را اتخاذ نمود. برای نوع سوم معمولا رویکرد افزایش تاب آوری در نظر گرفته میشود.
ساخت کسب و کارهای منعطف با آسیبهای اقتصادی
کسب و کارها میتوانند با پذیرش شش اصل سازمانها و فرآیندهای تصمیمگیری خود را برای انعطافپذیری بیشتر ساختار دهند. این شش اصل عبارتند از:
ایجاد زیرمجموعهها و انشعابات از کسب و کارها در برابر شوکهای غیرمنتظره محافظت میکند. کسب وکارها میتوانند با تکثیر عناصر (مانند داشتن کارخانهها و واحدهای متعددی که یک محصول را تولید میکنند) یا با داشتن عناصر مختلف که به یک هدف میرسند از خود محافظت کنند.
تنوع راه حلهای پشتیبان باعث میشود در شرایط بحران، احتمال شکست کسب و کارها به طور فاجعهبار شدیدا کاهش یابد. در تجارت، تحقق این امر مستلزم به کارگیری افراد با پیشینههای مختلف و با پروفایلهای شناختی متفاوت، در کنار ایجاد محیطی است که راههای مختلف تفکر و انجام کارها را تقویت کند.
ماژولار بودن کسب و کارها مانع فروپاشی کل سیستمشان میشود. یک سازمان ماژولار را میتوان به قسمتهای کوچکتر با ارتباطات تعریف شده تقسیم کرد که میتواند در طول یک بحران با سرعت بیشتری بازیابی شود.
سازگاری، توانایی بازیابی در بحرانها از طریق آزمون و خطا است. این سازگاری به سطح معینی از تنوع نیاز دارد که از طریق آزمایشهای طبیعی و برنامهریزی شده به دست میآید. فرآیندها و ساختارها در سازمانهای تطبیقی برای انعطافپذیری و یادگیری طراحی شدهاند تا ثبات بیشتری را به ارمغان آورند و تغییرات منفی را به حداقل برسانند.
طرحهای پشتیبانی مستلزم توسعه طرحهای اضطراری و تستهای استرس برای ریسکهای قابل قبول با پیامدهای قابلتوجه است. میتوان این طرحها را از طریق برنامهریزی سناریو، بازیهای جنگ، نظارت بر سیگنالهای هشدار اولیه، تجزیه و تحلیل آسیبپذیریهای سیستم و سایر تکنیکها، پیشبینی و آماده کرد.
همسویی اهداف و فعالیتهای یک کسب و کار، با اهداف سیستمهای گستردهتر مورد بعدی است. این موضوع برای موفقیت بلندمدت بسیار مهم است، زیرا شرکتها در مجموعهای از زنجیرههای تامین، اکوسیستمهای تجاری، اقتصادها، جوامع و اکوسیستمهای طبیعی قرار دارند. تعریف یک هدف راه موثری برای اطمینان از این است که شرکت خود را در تقابل با جامعه نمیبیند و دعوت به مقاومت، محدودیت و تحریم نمیکند.
فراتر از این موارد، یک کسب و کار میتواند استراتژیهای تغییرات بنیادی را به کار گیرد، مانند تغییر ترکیب سبد کسبوکار خود در محصولات، کانالها، موقعیتهای جغرافیایی یا مدلهای تجاری برای به حداکثر رساندن فرصتها و به حداقل رساندن ناملایمات. اهرم اصلی تغییرات، تخصیص سرمایه است. بیشتر کسب و کارها تمایل دارند منابع را به طور نسبتا مساوی بین واحدهای مختلف توزیع کنند، اما در شرایط بحران، نیاز به تخصیص قاطعتری دارد که هم به هوش تجاری و هم چابکی ذهنی نیاز دارد تا ریسکها و فرصتهای جدید را قبل از اینکه برای رقبا آشکار شوند، ببینند. بسیاری از کسب و کارها مدلهای جدید را تحت شرایط متغیر میبینند و آزمایش میکنند، اما تنها آنهایی که سرمایه کافی را با سرعت کافی تخصیص میدهند موفق میشوند مرکز ثقل کسبوکار خود را تغییر دهند.
بیشتر بخوانید: برنامهریزی مبتنی بر سناریو
مزایای تعبیه برنامههای تابآوری
کسب و کارهایی که از اصول انعطافپذیری استفاده میکنند در مواجهه با بحرانها از مزایای متعددی برخوردارند. اولین مزیت توانایی پیشبینی است که نشاندهنده توانایی تشخیص سریعتر تهدیدات است و میتوان آن را از طریق سیگنالهای دیگر شناسایی کرد، مانند زمانی که یک کسب و کار برنامههای انعطافپذیری خود را بیان میکند (کاری که اکثر کسب و کارها در مورد کووید-19 در انجام آن کند بودند). مزیت بعدی افزایش سرعت بازیابی است که نشان دهنده توانایی بازگشت سریعتر از شوک، با شناسایی شاخصهای مورد نیاز برای بازگشت به سطح عملیات قبلی و اجرای سریع و موثر آنها است. در نهایت، مزیت افزایش تناسب با محیط است که نشان دهنده افزایش تطبیق پذیری برای محیط جدید پس از بحران است.
چگونه به یک کسب و کار انعطافپذیرتر تبدیل شویم؟
بحرانها فرصتهایی برای تغییر هستند. با گسترش کووید 19 کسب و کارها فرصتی پیدا کردند تا مدلهای کسبوکار خود را برای ایجاد انعطافپذیری بیشتر سیستمی بازبینی کنند و میتوانند با اقدامات زیر شروع کنند:
افزایش سودآوری: در بحرانها به دنبال کسب سود باشید. صرفا برای کاهش آسیبهای بحران و بازگرداندن آنچه بود تلاش نکنید. با تطبیق مؤثر شرایط موجود با واقعیتهای جدید، به دنبال ایجاد مزیت و سودآوری در بحرانها باشید.
انتظار: در کوتاه مدت بسیاری از بحرانها تاکتیکی و عملیاتی به نظر میرسند اما در بازههای زمانی طولانیتر نیازهای جدید و ناتوانی رقبا فرصتهای پیشرفت را ایجاد میکند. بحران ها میتوانند بهترین بهانه برای تسریع در تحولات بلندمدت باشند. بنابراین یکی از نقشهای کلیدی رهبران این است که افق زمانی سازمان را به بیرون تغییر دهند.
ایجاد دیدگاه سیستمی و مشارکتی: انعطافپذیری به این موضوع مربوط میشود که چگونه روابط بین اجزای یک کسبوکار یا بین یک کسبوکار و زمینه فعالیت آن، بر اثر بحران تغییر میکند. این نیاز به تفکر سیستمی و راه حلهای سیستمی دارد که به نوبه خود به همکاری بین کارکنان، مشتریان و سایر ذینفعان بستگی دارد.
اندازهگیری عملکرد: اندازهگیری انعطافپذیری، سازگاری و سایر مؤلفههای تابآوری برای ایجاد یک کسبوکار پایدار حیاتی است. این را میتوان به سادگی با نگاه کردن به مزایا یا قابلیتها انجام داد.
تغییر پیشفرضها: جک ما، بنیانگذار علی بابا، تغییر را پیش فرض میداند، نه ثبات. انعطافپذیری بیشتر در شرایط بحران در سازمانها و سیستمهای حمایتی مبتنی بر تغییر و آزمایش الزامی است.