تصمیم گیری یکی از مهارتهای کلیدی در عملکرد مدیران و رهبران است که تأثیر بسزایی بر پیشرفت و موفقیت سازمانها دارد. در محیطهای کسب و کار پویا و پیچیده امروزی، توانایی انتخاب درست از بین گزینههای متعدد امری ضروری است.
مهارت تصمیم گیری به زبان ساده
به زبان ساده مهارت تصمیم گیری یعنی توانایی انتخاب بهترین گزینه از بین چندین گزینهای که وجود دارند. مهارت تصمیم گیری برای مدیران یک سازمان یا شرکت از اهمیت بالایی برخوردار است. چرا که آنها باید تصمیم صحیح و منطقی بگیرند و سازمان و تیمشان را پشتیبانی کنند و به سمت بهترین مسیر رهبری نمایند.
به طور کلی مدیران برای بهبود این مهارت، میتوانند از تجربههای گذشته یا اطلاعات موجود استفاده کنند و همچنین با مشورت با دیگران و استفاده از روشهای تصمیم گیری مختلف، مثل تحلیل SWOT یا ماتریس اولویتبندی، تصمیمات بهتری اتخاذ کنند.
تعریف مهارت تصمیم گیری در مدیران
تصمیم گیری در مدیریت به معنای انتخاب بهترین گزینه از میان چندین انتخاب موجود است. مدیران در این فرآیند، مزایا و معایب هر گزینه را ارزیابی و سپس بهترین تصمیم را انتخاب میکنند تا به اهداف سازمانی برسند. مثلاً، یک مدیر تصمیم میگیرد برای تبلیغات یک واحد تجاری، چگونه بودجه را بهینه استفاده کند.
در این فرآیند تصمیم گیری، مدیر باید هزینهها، مزایا، معایب و ریسکهای هر گزینه را مورد بررسی قرار دهد تا در نهایت بهترین راهکار را انتخاب کند. این تصمیم باید با دیدی جامع و سیستمی به مسئله گرفته شود و تمامی جوانب مهم را در نظر بگیرد.
حتمآ بخوانید : مسئله یابی و تصمیم گیری
تصمیم گیری یک بخش مهم و اساسی از وظایف مدیران است. مدیران با بهره از تصمیمات درست میتوانند اهداف خود را تعیین و سپس راهکارهای خود را بررسی نمایند. در این حالت میتوانند از تصمیم خود مطمئن شوند که این تصمیم درست است یا خیر؟ به عبارت دیگر، تصمیم گیری در مدیریت به معنای شناخت مسئله یا هدف، جمعآوری راهحلها، ارزیابی و انتخاب بهترین گزینه است.
اهمیت مهارت تصمیم گیری برای مدیران
مهارت تصمیم گیری برای مدیران بسیار حیاتی است زیرا تصمیماتی که آنها میگیرند، تأثیر مستقیم بر عملکرد و موفقیت سازمان دارد.
افزایش کارایی
مدیران با تصمیمات درست و به موقع میتوانند بهبود کارایی و عملکرد سازمان را تسهیل کنند. تصمیمات صحیح در مواقع مختلف، از جمله تخصیص منابع بهینه و اولویتبندی فعالیتها باعث بهبود فرآیندها و خروجیهای سازمانی میشود.
بیشتر بخوانید: بهبود عملکرد کارکنان
مدیریت ریسک
تصمیم گیری موفق به مدیران کمک میکند تا ریسکها را شناسایی و مدیریت کنند. آنها با بررسی مزایا و معایب هر گزینه میتوانند اقداماتی را برای کاهش ریسکهای مرتبط با تصمیمات خود انجام دهند.
بیشتر بخوانید: مدیریت ریسک و اهمیت آن
افزایش اعتماد
تصمیمات موفق مدیران باعث افزایش اعتماد کارکنان، مشتریان و سایر ذینفعان میشود. وقتی که مدیران قادر به انجام تصمیمات بهطور مستقل و قاطع هستند، اعتماد به ایشان افزایش مییابد.
بیشتر بخوانید: چگونه وفاداری کارکنان را بیشتر کنیم
رهبری مؤثر
توانایی تصمیم گیری به مدیران کمک میکند تا به عنوان رهبران مؤثر عمل کنند. اعتماد به نفس در تصمیم گیری، سبب ایجاد رهبری قوی و اثربخش میشود که به تشویق و الهام دادن دیگران برای دنبال کردن راهنماییهای آنها منجر میشود.
حتمآ ببینید: مبانی سازمان و مدیریت
تعاملات مؤثر
مدیران با تصمیمات موفق میتوانند تعاملات موثرتری با اعضای سازمان، مشتریان و سایر ذینفعان داشته باشند. این تعاملات مؤثر، باعث تسهیل فرآیندهای کسب و کار و ایجاد روابط مثبت میان افراد مختلف میشود.
بنابراین، مهارت تصمیم گیری برای مدیران از اهمیت بسیاری برخوردار است و موفقیت یک مدیر و سازمان به طور کلی به حداکثر استفاده از این مهارت و توانایی اتخاذ تصمیمات هوشمند و موثر بستگی دارد.
بیشتر بخوانید: مدیریت ارتباط با کارمندان
انواع تصمیم گیری مدیران
در مدیریت، تصمیمگیریهایی که انجام میدهیم میتوانند به انواع مختلفی تقسیم شون که هرکدام دارای ویژگیها و نیازهای خاصی هستند. این انواع شامل موارد زیر هستند:
تصمیمگیریهای روزانه و معمول
این تصمیمگیریها معمولاً بر اساس تجربههای گذشته و الگوهای ثابت انجام میشوند و نیاز به تحلیل و ارزیابی زیادی ندارند. این شامل تنظیم برنامههای کاری روزانه و هفتگی، سفارش لوازم مورد نیاز و تایید هزینههای معمول میشود.
تصمیمگیریهای سازمانی
تصمیمگیریهای مرتبط با عملیات، سیاستها یا برنامههای حاصل از برنامهریزی استراتژیک سازمان، نیازمند مشارکت تمام اعضای سازمان است. مثالهایی از این تصمیمگیریها شامل تعیین اهداف تولید، انتخاب تامینکنندگان و سرمایهگذاری در فناوری جدید میشود.
تصمیمگیریهای فردی و گروهی
تصمیمگیریهای فردی توسط یک فرد بهصورت تنها انجام میشود و تصمیمگیریهای گروهی توسط یک گروه از افراد با همکاری و مشارکت انجام میشود. این شامل تصمیمگیریهایی است که میتواند تأثیرگذاری بر سازمان داشته باشد، مانند تصمیمگیری تیمی درباره استراتژی بازاریابی شرکت.
تصمیمگیریهای برنامهریزی شده و نشده
تصمیمگیریهای برنامهریزی شده تکراری و معمولاً با استفاده از رویهها و فرآیندهای ثابت انجام میشوند. در حالیکه تصمیمگیریهای برنامهریزی نشده نیاز به تحلیل و بررسی دقیقتر دارند. مثالهایی از تصمیمگیریهای برنامهریزی شده شامل راهاندازی خط محصول جدید و تصمیمگیریهای برنامهریزی نشده شامل پاسخ به موقعیتهای بحرانی است.
تصمیمگیریهای عملیاتی، تاکتیکی و استراتژیک
تصمیمگیریهای عملیاتی مربوط به عملیات روزمره سازمان است. تصمیمگیریهای تاکتیکی مربوط به اجرای برنامهها و سیاستهای تعیینشده توسط مدیریت سطح بالاتر و تصمیمگیریهای استراتژیک مربوط به تأثیر بلندمدت بر سازمان است.
دوره مدیر اجرایی حرفه پلاس
مدل های تصمیم گیری مدیران
فرایند تصمیم گیری مدیران مدلهای مختلفی را شامل میشود که برخی از این مدلهای تصمیم گیری مدیران به شرح زیر است:
مدل منطقی تصمیم گیری
مدل تصمیمگیری منطقی بهعنوان رویکرد کلاسیک در فرایند تصمیمگیری در مدیریت شناخته میشود. این مدل، یکی از رایجترین روشهای تصمیمگیری است که با استفاده از منطق و استدلال، مدیران را در اتخاذ تصمیمات منطقی و مبتنی بر اطلاعات کمک میکند. مراحل این مدل شامل موارد زیر است:
مشکلات و فرصتها باید لیست شوند.
- جمعآوری اطلاعات و سپس سازماندهی کردن آنها؛
- تجزیه و تحلیل وضعیت؛
- ارزیابی و ارزشگذاری هریک از گزینههای قابل انتخاب برای حل مشکل یا بهرهبرداری از فرصت؛
- انتخاب گزینهای که به نظر منطقیتر و مناسبترین است؛
- اقدام قاطعانه در راستای گزینه منتخب.
این رویکرد، مدیران را در رسیدن به تصمیماتی که بهصورت دقیق و مبتنی بر دانش به مسائل مختلف نزدیکتر باشند، یاری میکند. با استفاده از استدلال و منطق، مدیران میتوانند به تصمیماتی منطقی و بهینه در مواجهه با چالشها و فرصتهای مختلف دست یابند.
مدل شهودی تصمیم گیری
مدل تصمیمگیری شهودی به مدیران امکان تصمیمگیری در زمان محدود و با سرعت بالا را میدهد. این مدل، برخلاف مدل منطقی، ساختار بسیار سادهتری دارد و بیشتر بر اساس تجربه، الگوها و شباهتها عمل میکند تا بر اساس تجزیه و تحلیل پیچیده. از مهمترین ویژگیهای این مدل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تشخیص الگو: مدیران در این مدل، الگوها و الگوهای تکراری در رویدادها و اطلاعات را شناسایی میکنند و از آنها برای تعیین مسیر در آینده استفاده میکنند.
- تشخیص شباهت: با مشاهده شباهتها در موقعیتهای قبلی و درک علت و معلول احتمالی موقعیت فعلی، مدیران قادرند تصمیماتی مبتنی بر تجربه گرفته و به بهترین شکل از آنها بهره ببرند.
- اهمیت و برجستگی: در این مدل، مدیران اهمیت اطلاعات را تشخیص داده و روشی که میتواند بر قضاوت شخصی تأثیر بگذارد، را مشخص میکنند.
تصمیمگیری شهودی، همچنین به مدیران امکان میدهد تا از احساسات خود نیز استفاده کنند. تصمیماتی که با احساس مثبت درونی گرفته میشود، انگیزه بیشتری برای مدیر ایجاد میکند. در مقابل، این مدل به مدیران امکان میدهد تا ابتدا یک تصویر بزرگ از شرایط را ببینند و سپس با توجه به آن به تصمیمگیری بپردازند.
فرایند تصمیم گیری در مدیریت
فرایند تصمیم گیری در مدیریت یک روند چند مرحلهای است که مدیران برای حل مسائل، انتخاب گزینهها و تعیین راهبردهای بهتر برای سازمان خود انجام میدهند. این فرآیند عموماً شامل مراحل زیر میشود:
۱. شناسایی مسئله: در این مرحله مدیران مسئلهها و فرصتهای موجود را شناسایی میکنند. این میتواند از طریق تحلیل عملکرد، مشاهده رویدادها، جمعآوری دادهها و گزارشها انجام شود.
۲. تجمیع اطلاعات: پس از شناسایی مسئله، اطلاعات مرتبط با آن جمعآوری میشود. این اطلاعات ممکن است شامل دادههای کمی و کیفی، تجربیات گذشته، تحلیلهای مختلف و دیدگاههای مختلف باشد.
۳. تحلیل و ارزیابی: مدیران اطلاعات جمعآوری شده را تحلیل و ارزیابی میکنند تا میزان اهمیت و اثرات مختلف گزینهها را بررسی کنند. این ارزیابی ممکن است با استفاده از ابزارها و مدلهای مختلف انجام شود.
۴. انتخاب گزینهها: بر اساس تحلیل اطلاعات، گزینههای مختلف برای حل مسئله یا بهرهبرداری از فرصتها شناسایی میشود. مدیران سپس گزینهها را مقایسه کرده و بهترین گزینه را انتخاب میکنند.
۵. اجرا و پیگیری: پس از انتخاب گزینه بهتر از دل چندین گزینه، آن را اجرا و فرآیند اجرای آن را پیگیری میکنند. این شامل انتظارات، اقدامات و تغییرات لازم در حالتها و شرایط مختلف است.
۶. ارزیابی و بازبینی: در انتها، نتایج اقدامات ارزیابی میشود تا مشخص شود که آیا تصمیمات گرفته شده موفق بودهاند یا نه. این فرآیند شامل بررسی عملکرد، تصحیح خطاها و یادگیری برای آینده است.
این فرآیند تصمیم گیری، در تمام سطوح مدیریت، از مدیران عالی تا مدیران میانی و سطوح پایین اعمال میشود و در تمام زمینهها و بخشهای سازمانی اهمیت دارد.