مدیران به دلیل حجم زیاد کاری که به آنها واگذار شده، معمولاً در معرض استرس و اضطراب قرار دارند. استرس مدیران در جایگاه مدیریتی بهطور کلی متداول است و در حقیقت ممکن است به عنوان یک انگیزه برای پیشرفت شناخته شود. اما عدم کنترل استرس میتواند به کاهش کارایی مدیر منجر شده و او را از توانایی تصمیمگیری صحیح محروم کند، در نتیجه نقش مؤثری در سازمان خود بهعهده نخواهد گرفت.
در نتیجه، مدیرانی که توانایی مدیریت استرس را دارند، قادرند با روحیه مثبت و مدیریت مؤثری از تحولات سازمانی بهرهمند شوند و در مواجهه با چالشها، تصمیمات درست و هوشمندانهتری بگیرند.
دوره مدیر عاملی حرفه پلاس
علائم استرس مدیران
به طور کلی استرس مدیران شامل برخی علائم رفتاری، فیزیکی و روانی میشوند که در ادامه به آنها میپردازیم:
علائم فیزیکی استرس مدیران
علائم فیزیکی استرس مدیران به مجموعه اعمالی گفته میشود که حین استرس زیاد آنها را انجام میدهد که شامل موارد زیر است:
- خستگی
- تنش عضلانی
- سردرد
- تپش قلب
- مشکلات خواب، مانند بی خوابی
- ناراحتی های دستگاه گوارش، مانند اسهال یا یبوست
- اختلالات پوستی
علائم روانی و روانشناختی استرس در مدیران
به طور کلی علائم روانشناختی و روانی بسیار حین استرس، مدیران را تحت تاثیر قرار میدهد که برخی از آنها به شرح زیر است:
- افسردگی
- اضطراب
- دلسردی
- تحریکپذیری
- بدبینی
- احساس ناتوانی در مقابله با مشکلات
- مشکلات شناختی، همانند کاهش توانایی در عدم تمرکز یا تصمیم گیری.
علائم رفتاری استرس مدیران
به طور کلی رفتار بسیاری از مدیران حین استرس به طور کل عوض میشود و ممکن است به سرعت با کوچکترین اشتباهی پرخاشگری کنند. برخی از علائم رفتاری استرس مدیران عبارت است از:
- افزایش روزهای بیماری یا غیبت
- پرخاشگری
- کاهش خلاقیت و ابتکار
- کاهش عملکرد کاری
- مشکلات در روابط بین فردی
- نوسانات خلقی و تحریک پذیری
- تحمل کمتر ناامیدی و بی حوصلگی
- بی علاقگی
- انزوا
عوامل استرس مدیران
شاید این سوال برای شما هم پیش بیاید که چه عواملی سبب استرس در مدیران یک مجموعه میشود؟ عوامل استرس مدیران بسته به سازمان و نوع کسبوکارشان میتواند متفاوت باشد اما به طور کلی برخی از عوامل استرس که مدیران را تحت تاثیر قرار میدهد و سبب عدم تمرکز آنها میشود عبارت است از:
- فرهنگ سازمانی
- شیوه های بد مدیریتی
- مطالب و محتوای شغلی
- محیط کار فیزیکی
- روابط در محل کار
- مدیریت تغییر
- ضعف پشتیبانی
- تعارض نقش
دلایل استرس مدیران
استرس مدیران میتواند علل مختلفی داشته باشد. بسیاری از مدیران به دلیل میزان کاری که در طول روز انجام میدهند ممکن است دچار استرس شوند. برخی از علتهای استرس مدیران عبارت است از:
- ساعت طولانی کار کردن
- حجم کار سنگین
- تغییرات درون سازمانی
- ضرب الاجلهای فشرده که باید به سرعت سروسامان بخشیده شوند.
- تغییرات در وظایف
- عدم امنیت شغلی
- عدم استقلال
- کار خستهکننده
- مهارتهای ناکافی برای کار
- نظارت بیش از حد
- محیط کار نامناسب
- کمبود منابع مناسب
- کمبود تجهیزات
- فرصتهای تبلیغاتی اندک
- آزار و اذیت
- تبعیض
- حوادث بحرانی که گاها دست یک مدیر نیست.
در بلاگ حرفه پلاس درباره امنیت شغلی بیشتر بخوانید
تاثیر استرس بر مدیریت
بسیار مهم است که مدیران، استرس ناشی از کار را جدی بگیرند و سلامت و ایمنی را در الویت مسیر مدیریت خود قرار دهند. چرا که در غیراینصورت ممکن است استرس، سلامت روحیه فرد را تحت تاثیر قرار دهد. مدیرانی که مدیریت استرس را آموختهاند میتوانند بهرهوری کاری خود را بیشتر کنند و با تمرکز رضایت شغلی را برای کارکنان بیشتر فراهم کنند. عدم استرس مدیران افزایش مشارکت کاری را در سازمان بالا میبرد.
مدیریت استرس در جایگاه مدیریت
نکته حائز اهمیتی که در ابتدا باید آن را مورد توجه قرار دهیم، این است که نتایج پژوهشها نشان میدهند با ارتقاء سمت و جایگاه شغلی به ویژه در مدیران، میزان استرس و اضطراب افزایش مییابد. با این وجود، مدیران با بهرهگیری از مهارتها و راهکارهای هوشمندانه، میتوانند تا حد زیادی از پیامدهای منفی و خطرات این استرس جلوگیری کنند. اما چگونه؟
تقویت مهارت و آموزش مدیریت استرس
یکی از راهکارهای اصلی، آموزش و تقویت مهارتهای مدیریت استرس است. مدیران با یادگیری تکنیکها و روشهای مدیریت استرس میتوانند با چالشهای روزمره بهتر مقابله کنند. همچنین، ارتقاء هوش هیجانی و توانایی انعطافپذیری مدیران به افزایش اثربخشی در مواجهه با مواقع استرسزا کمک میکند.
برنامهریزی موثر کاری
برنامهریزی مؤثر و توزیع صحیح وظایف نیز از اقدامات مهم در کاهش استرس مدیران محسوب میشود. تعیین اولویتها، تخصیص منابع بهینه، و اجتناب از بار کاری زیاد، به مدیران کمک میکند تا استرس را در محدوده قابل کنترلی نگه دارند.
تقویت هوش هیجانی
افزایش هوش هیجانی یک مهارت چند جانبه است که برای هر فردی اهمیت دارد. یکی از جوانب کلیدی این مهارت، کنترل استرس و بهرهمندی از آن در مدیران است. به گفته دانیل گیلمن، یکی از جنبههای تعریف هوش هیجانی، "جلوگیری از غلبهی استرس بر قدرت فکر کردن" است. از این رو، با توجه به شیوع استرس در مدیران، تقویت هوش هیجانی تبدیل به یک مهارت عملی و کاربردی شده است.
بهعنوان مثال، افزایش هوش هیجانی در مدیران باعث میشود که آنها بهترین فهم را از افکار و هیجانات خود داشته باشند. آنها میآموزند که هر افکار و هیجانی چه تأثیری بر ذهن و عملکرد آنها دارد. این اطلاعات به آنها امکان میدهد که تشخیص دهند کدامیک از این افکار و هیجانات برایشان مفید و سازنده است و کدامیک ممکن است به نفعشان نباشد یا حتی به ضررشان بخورد.
علاوه بر این، با تقویت هوش هیجانی، مدیران به درک عمیقتری از ارزشها و اهداف شخصی و حرفهای خود میپردازند. این درک به آنها کمک میکند تا در مواقع استرسزا، تصمیمهایی اتخاذ کنند که با ارزشها و اهداف شخصی و حرفهای خود هماهنگ باشد.
در نهایت، افزایش هوش هیجانی به مدیران این امکان را میدهد که در هر موقعیت، بهترین واکنش ممکن را از خود نشان دهند. آنها با مدیریت هوشمندانهتر احساسات خود، موفق به کاهش استرسها و بهبود کارایی و تصمیمگیریهایشان میشوند.
اهداف منطقی تعریف کنید تا استرس کمتری داشته باشید!
بسیاری از مدیران همیشه قصد دارند اهداف بزرگی که در سر دارند را پیادهسازی کنند. به همین منظور همیشه در صدد آن هستند که به آنها برسند. به همین دلیل استرس روز به روز برایشان بیشتر میشود و فشارهای زیادی را تحمل میکنند.
برای مدیران بهبود یافتن در مواجهه با استرس، اهمیت دارد که یک هدف محور داشته باشند و بدانند که این هدف توانایی تحمل استرسها را ارتقاء میدهد یا خیر. حضور هدف معین، تاب آوری را تقویت کرده و در مقابل مواجهه با چالشها، این استرس را به عنوان یک فرصت برای بهبود و پیشرفت در نظر میگیرند.
وجود یک هدف خوب، موجب میشود که در هنگام مواجهه با مشکلات سازمانی، ذهن مدیران به دنبال راهحلها و گزینههای مؤثر باشد. این تمرکز بر روی پیدا کردن راهحلها و اقدامات عملی به آنها اجازه میدهد تا به جای درگیری با حس استرس و ناامیدی، به دنبال راههای بهینه برای مواجهه با مشکلات بگردند.
هدف گذاری باعث میشود نحوه تفکر، اختلاف بین یک فرد موفق و یک فرد بازنده آشکار شود. افراد موفق تمرکز خود را بر روی یافتن راهحلها و بهبودهای ممکن میگذارند، در حالیکه افراد بازنده ممکن است به طور اصلی بر روی مشکلات و موانع تمرکز داشته باشند. در نتیجه، داشتن هدف محور و متمرکز بر روی پیدا کردن راهحل، مدیران را قادر میسازد تا با اثربخشی به مواجهه با استرسها و چالشهای سازمانی بپردازند.