سرفصلهای نوشتار
حرف اول در این آموزش
اجرای درست اجزای هویت برند میتواند جایگاه برند را تثبیت کند. اگر ما به هویت برند و هویت بصری پایبند باشیم و آنها را درست اجرا کنیم، میتوانیم بگوییم که جایگاه میسازیم، جایگاهی که میتواند در ذهن ها ماندگار شود.
سه گروه مخاطبانی داریم که با برند سر و کار دارند :
- گروه طراحان که مجری هویت بصری برند هستند.
- مدیران برند و کسانی که مستقیماً از برند مراقبت میکنند( مدیران تبلیغات و مدیران بازاریابی)
- صاحبان کسب وکار، کسانی که کسب و کار را راه اندازی کردند، دلسوز و مراقب برند خودشان هستند.
ما میخواهیم تا دانش هویت بصری برند در مدیران برند و صاحبان کسب و کار بالا رود تا بتوانند چیز درستی را از طراحان بخواهند.
زمانیکه برندی شکل میگیرد و استراتژی برند چیده میشود، با هر مدلی که برند سازی خودمان را شروع میکنیم، نیاز به هویت بصری داریم. هویت بصری، تاثیرگذارترین بخش از هویت برند است. زیرا آنچه از چشم دریافت میکنیم از باقی احساسات ما قویتر و ماندگارتر است. هر چند که برندی داریم که شنیداری و یا برندی داریم که از طریق حس لامسه تاثیر بیشتری میگذارد. عناصر بصری برند از ابتدایی ترین و مهمترین عنصر شروع میشود، یعنی از نشان تجاری برند. نشان تجاری یک سازمان نیازمند شناخت کامل آن سازمان است.
بیشتر بخوانید: یا برای برندمان هویت بصری تعریف کرده ایم ؟
1. گروه نوشتاری:
آ) لوگوتایپ (نشانه نوشته) : عنوان مورد نشانه به طور کامل نوشته شود.
ب) مونوگرام: به نشانه هایی میگوییم که حرف اول مورد نشانه استفاده میشود.
2. گروه تصویری:
آ) نشانه هایی که مورد نشانه (سازمان یا برند) با نشانه ارتباط مستقیم دارد.
ب) ارتباط مورد نشانه با نشانه غیرمستقیم باشند که ما از تشابه های موجود استفاده میکنیم.
ج) موضوع نشانه با نشانه ارتباطی نمادین یا اسطوره ای داشته باشد.
د) ارتباط مورد نشانه با نشانه، ارتباط معناداری نیست.
1. CI: دفترچه ای است که داخل خود سازمان استفاده میشود و هویت بصری اولیه سازمان یعنی شامل نشانه، مختصات نشانه، رنگ سازمانی نشانه، ویژگیهای نشانه، قرارگیری نشانه در جاهای مختلف و اسنادی که مرتبط با خود سازمان است و محرمانه میباشد و داخل سازمان باید وجود داشته باشد و نمیتواند خارج از سازمان برود.
2. GIDE LINE: ارتباطات بازاریابی برند است. شامل تمام اجزای تبلیغات و تمام اجزای ارتباطی برند است. گاید لاین را در اختیار آژانسهای تبلیغاتی همکار و کسانی که با ما مرتبط هستند (شریک تجاری یا مجری برنامه) قرار میدهیم. تعیین میکند اجزای هویت بصری به چه شکلی و در کجا و چطور باید قرار بگیرند و باید و نبایدهای عناصر بصری ما چه هستند. نشانه جز کوچکی از GIDE LINE است. ما تعداد زیادی باید و نباید داخل گایدلاین قرار میدهیم که بگوییم نشانه ما چگونه باشد و یا چگونه نباشد .
3. BRAND BOOK: همه آنچه که ما راجع به هویتمان داریم است. و فقط هویت بصری نیست. استراتژی کل برند در آن نوشته شده است. طراح فقط باید بخش هویت بصری برند بوک را طراحی کند نه کل برند بوک. آنچه که طراح، طراحی میکند CI و GUIDE LINE است. برندبوک به طور کامل، کار مدیر برند، کار استراتژیست برند، کار صاحب سازمان و تیم استراتژیک سازمان است.
*نکته: این سه به ترتیب تکامل یافته یکدیگر نیز هستند.
بایدها و نبایدها و آنچه که به روش عملکرد ما در حوزه ارتباطات بصری باید توجه شود، از جنس محدودیت نباشد، پویا و منعطف باشد و مثل یک موم قابل شکل گیری باشد.
آنچه که بسیار مهم است و ما گاهی از آن نقطه آسیب میبیینم :
آ) بحث آینده پژوهی است. یعنی ما باید بدانیم برندهایمان چه آینده ای دارند
ب) استمرار به حفظ آن هویت است.
Rebranding زمانی اتفاق میافتد که:
1. یک سازمان در حال مرگ است.
2. سازمانی در حال فروریزی است.( در حال افول است)
3. یک برند در اوج است و میخواهد به نقطه بالاتری برسد.
Rebranding، تغییر کلان و زیر ساختها نیست بلکه تغییر استراتژیک برند است.
بیشتر بخوانید: ریبرندینگ، ضرورت ها، بایدها و نبایدها
حرف آخر در این آموزش
هر شغلی باید ابتدا مزایای رقابتی و مخاطبین را تعریف کند و ببیند چطور میتواند در مخاطبین ارزش آفرینی کند. ارزشها را تعریف کند و کسب و کار را بر پایه این ارزشها بچیید . هرشغلی زمانیکه مشتری داشته باشد و در یک گستره جغرافیایی تعریف شود میتواند برند داشته باشد.
بیشتر بخوانید: ارزش ویژه برند ( از دیدگاه مشتریان )