در این مطلب قصد داریم در مورد تفکر استراتژیک (strategic thinking) صحبت کنیم. تفکر استراتژیک اگر به خوبی به کار گرفته شود میتواند تاثیری مثبت بر روی برنامه ریزی استراتژیک داشته باشد و کارایی آن را افزایش دهد. همچنین تفکر استراتژیک میتواند سبب بهبود عملکرد استراتژیهای کسب و کار شود. در ادامه به عناصر تفکر استراتژیک میپردازیم و الگوهای آن را نیز شرح میدهیم. علاوه بر این به تاثیر تفکر استراتژیک بر موفقیت سازمانها نیز میپردازیم و نحوه تقویت کردن تفکر استراتژیک فردی را شرح میدهیم.
تفکر استراتژیک چیست؟
هنری مینتزبرگ تفکر استراتژیک یا تفکر راهبردی را تصویری واضح و یکپارچه از کسب و کار در ذهن تعریف میکند. در صورتی که رالف استیسی معنای آن را برنامه ریزی بر اساس یادگیری میداند. همینطور گری هامل تفکر استراتژیک را یک معماری هنرمندانه و دقیق بر اساس خلاقیت و برداشت از کسب و کار تعریف میکند.
اما اگر صرف تعریف تفکر استراتژیک جهت معرفی آن کافی نیست زیرا این مفهوم بسیار پیچیده است. غیر از تعاریف ذکر شده، تعاریف دیگری نیز برای تفکر استراتژیک عنوان شده است که هر یک به جنبهای خاص از این مفهوم میپردازند و هیچ کدام جنبهها و ابعاد گوناگون آن را شرح نمیدهند. در نتیجه جهت معرفی این مفهوم بهتر است به اجزا و ویژگیهای آن بپردازیم تا تصویری روشنتر از تفکر استراتژیک ارائه شود.
ویژگیهای تفکر استراتژیک
به طور عمده برای تفکر استراتژیک یا تفکر راهبردی پنج ویژگی در نظر میگیرند که شامل موارد زیر است:
- نگرش سیستماتیک
- تمرکز بر هدف
- فرصت جویی هوشمندانه
- تفکر در زمان
- فرضیه سازی
نگرش سیستماتیک
در هنگام تفکر استراتژیک فرد متفکر باید یک شبکه کامل از ارزشها را در ذهن خود ترسیم کند و به بررسی روابط بین این اجزا بپردازد. اگر به صورت سیستماتیک و یکپارچه به موضوع نگاه نشود ممکن است باعث کم توجهی به ویژگیهای مهم و حیاتی بعضی از بخشهای آن شود.
تمرکز بر هدف
تفکر استراتژیک باعث میشود که هدف سازمان شناخته شود و این هدف در مرکز توجه قرار گیرد. در نتیجه افراد میتوانند تمام انرژی خود را در جهت تحقق اهداف متمرکز کنند.
فرصت جویی هوشمندانه
این ویژگی به معنی استقبال از ایدههای جدید است. در واقع شناخت فرصتها و استفاده از آنها یک اصل بسیار مهم در تفکر استراتژیک تلقی میشود.
تفکر در زمان
یکی دیگر از ویژگیهای تفکر استراتژیک، تفکر در زمان است. تفکر استراتژیک مانند پلی زمانهای گذشته، حال و آینده را به یکدیگر ربط میدهد و باعث ایجاد استراتژی بین وضع موجود و وضع مطلوب یعنی آینده میشود. در این تفکر لازم است تا آینده را بر اساس توانمندی و قابلیتهای امروز برنامه ریزی کرد.
فرضیه سازی
تفکر راهبردی از خلاقیت و تفکر تحلیلی بهرهمند است. این ویژگیها باعث بروز خصوصیتی به نام فرضیه سازی میشود. فرضیه سازی ابتدا از طریق یک سوال مطرح میشود و سپس با استفاده از آزمون فرضیه پاسخ آن سنجیده میشود.
دوره مدیر عامل حرفه ای در سایت حرفه پلاس
عناصر و اجزای تفکر استراتژیک
به طور کلی عناصر تفکر استراتژیک شامل هفت عنصر اصلی است. اولین و مهمترین عنصر آن چشم انداز است زیرا باید اهداف خود را به دقت مشخص کنید. عنصر بعدی تمرکز است و در این مرحله لازم است انرژی خود را با اهداف مشخص شده در مرحله قبلی هم راستا کنید. عنصر بعدی فرصت است که با استفاده از تفکر راهبردی میتوان فرصتهای موجود در محیط اطراف را به خوبی شناسایی کرد. پس از این مراحل نوبت به سرعت عمل میرسد. سازمانی برنده است که زودتر از رقبا از فرصتها استفاده کند. عناصر بعدی تفکر استراتژیک به ترتیب شامل پیشرفتها، اهرمهای رشد و در انتها دروازه موفقیت است.
الگوها مدلهای تفکر استراتژیک
به طور کلی الگوهای تفکر استراتژیک شامل مدل مینتزبرگ، مدل لیدکا، مدل گری هامل، پیتر ویلیامسون و مدل گلدمن میشود. هر کدام از این الگوها بر پایه مشخصههای خاصی بنا شدهاند و مزایا و معایب خاص خود را دارند.
مدل لیدکا یکی از الگوهای تفکر استراتژیک است که بر اساس پنج مشخصه مهم سیستمی تفکر استراتژیک یعنی هدفمندی، فرصت گرایی، نگرش سیستمی، تفکر در زمان و فرضیه سازی بنا شده است. یکی از بزرگترین نظریه پردازان رویکردهای نوین گری هال است که الگوی ابداعی آن بر پایه دو مشخصه بارز یعنی حلق ثروت جدید و خلق ارزشهای جدید است. آخرین مطالعه انجام شده در این زمینه توسط گلدمن صورت گرفته است و عنوان آن متفکر استراتژیک شدن است. این الگو نتیجه گیری و ادغامی است از تمام مطالعات و تحقیقاتی که تا به امروز انجام شده است و با وجود بیان به شیوهای نوین بر مفاهیم قدیمی تکیه دارد.
تفکر استراتژیک سازمانی چیست؟
گلدمن در مطالعه و تحقیقات خود با نگاهی بر نظریات قبلی در مورد تفکر استراتژیک عنوان میکند که یکی از بارزترین نیازهای مدیران شرکتها تفکر استراتژیک است. علاوه بر این با توجه به پیچیدهتر شدن روز افزون روابط اجتماعی و کاری، این قابلیت در ردههای پایینتر سازمانها نیز لازم است. بهره مندی از عناصر استراتژیک باعث میشود تا افراد بتوانند بهتر فکر کنند، ارزیابی کنند، مشاهده کنند و در نهایت آینده بهتری را برای سازمان رقم بزنند. به عبارت دیگر تفکر استراتژیک یک روش حل مسئله مناسب و کاربردی برای سازمانهاست که دو رویکرد مختلف منطقی و خلاق را با یکدیگر ادغام میکند. این موضوع باعث میشود تا مسائل سادهتر شده و حل آنها آسانتر شود.
تأثیر تفکر استراتژیک در موفقیت سازمان
یکی از تاثیرات تفکر راهبردی افزایش هوش رقابتی است. در نتیجه سازمان میتوانند اطلاعات ورودی را با سرعت و دقت بالاتری بررسی کنند و نتایج آن را ثبت کنند و در صورت نیاز در اختیار افراد قرار دهند. این موضوع باعث میشود تا فرایند تبادل داده، اطلاعات و دانش در سازمان سریعتر انجام شود. در نتیجه باعث بهبود تفکر و تصمیم گیری میشود. تفکر استراتژیک این قابلیت را به سازمان میدهد تا محیط خود را با دقت و سرعت بیشتری شناسایی کند.
بهره مندی از الگوهای تفکر استراتژیک تاثیری بسیار خوبی در سازمان دارد. افزایش هوش رقابتی موجب میشود سازمانها اطلاعات محیط اطراف خود را سریعتر و با دقت بیشتری تجزیه و تحلیل کنند و نتایج حاصل را ذخیره کنند و در مواقع مقتضی در دسترس تصمیم گیرندگان قرار دهند این امر جریان تبادل دادهها، اطلاعات و دانش را در سازمان تسریع میکند و اثربخشی تفکر و تصمیم گیری استراتژیک را بهبود میبخشد. هوشمندی رقابتی مانند راداری است که با کشف فرصتهای جدید و هشدار تهدیدها، شرکت را قادر میکند محیط خود را سریعتر و دقیقتر شناسایی کند. هوشمندی سازمان باعث میشود تا رقبا را بهتر ارزیابی کند و از تجربیات آنها یعنی ناکامیها و موفقیتهای آنها بیاموزد و این قابلیت را برای سازمان ایجاد میکند تا با نظارت و آگاهی دقیقتری، برنامه ریزی و تصمیم گیری کند.
در بلاگ حرفه پلاس بیشتر بخوانید: رفتار سازمانی چیست؟
تفاوت بین تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک
تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک نقشی مکمل یکدیگر دارند. در این تعریف تفکر استراتژیک ایده را خلق میکند و برنامه ریزی استراتژیک با بهره گیری از ابزار مناسب آن را ایجاد و توسعه میدهد. هنری مینتزبرگ دو گروه متفکران و برنامه ریزان را جدا از یکدیگر تلقی میکند. در تعریف او جمع آوری اطلاعات، پیاده سازی نقشهها را جز مسئولیتهای برنامه ریزی استراتژیک و خلق ایده و طرح ریزی را جز نقشهای تفکر استراتژیک میداند.
تصویر کلی و بزرگ از کسب و کار توسط تفکر استراتژیک شکل میگیرد و برنامه ریزی استراتژیک جزئیات و طرحهای دقیق در جهت پیاده سازی را شکل میدهد. به عبارتی دیگر تفکر استراتژیک هدف و جهت سازمان را تعیین میکند و برنامه ریزی استراتژیک سازمان را به سمت هدف مشخص شده پیش میبرد. تفکر استراتژیک با بهره گیری از عوامل موثر یک نمای یکپارچه از کسب و کار را در ذهن افراد شکل میدهد و در نتیجه بستری برای ایجاد پاسخهای خلاقانه را ایجاد میکند. برنامه ریزی استراتژیک با بهره گیری از شیوههای تحلیلی هدفها را به برنامه تبدیل میکند و حرکتهای لازم برای پیش برد استراتژی را طرح ریزی میکند. میتوان گفت برنامه ریزی استراتژیک ابزاری در جهت پیاده سازی طرح حاصل از تفکر استراتژیک است.
چگونه تفکر استراتژیک خود را تقویت کنیم؟
همه افرادی که از توانایی تفکر استراتژیک برخوردار هستند از ابتدا با این توانایی به دنیا نیامدهاند و این ویژگی اکتسابی است. این موضوع به این معنی است که میتوان با شناخت عناصر تفکر استراتژیک و همچنین تمرین و تکرار، این قابلیت را در خود پرورش داد. با استفاده از چند روش به خوبی میتوان تفکر استراتژیک را در خود پرورش داد. اولین قدم تقویت مهارت تفکر است. افراد با تفکر استراتژیک ابتدا متفکران خوبی هستند. لازم است ساعتی از روز را به تفکر و تحلیل شرایط فعلی خود اختصاص دهید و با دقت و ظرافت آن را تجزیه و تحلیل کنید. سپس در مورد چگونگی تحقق اهدافتان و راهکارهای موجود فکر کنید. یوگا، مدیتیشن و سایر روشهای مراقبه میتواند سبب افزایش تمرکز شما شود و به شما کمک کند تا تفکر استراتژیک خود را بهبود ببخشید.
گام مهم بعدی برنامه ریزی است. سعی کنید در ابتدای روز یا شب قبل برنامههای خود را بر روی کاغذ بنویسید و برنامه ریزی را جزئی جدا نشدنی از زندگی خود قرار دهید. بسیار بهتر است تا برنامه ریزیهای خود به سه دسته کوتاه مدت، میان مدت و طولانی مدت دسته بندی کنید. برنامه ریزی میتواند به مرتب کردن ذهن بسیار کمک کند. در هنگام برنامه ریزی بسیار مهم است که برنامههایتان را در جهت و راستای اهدافتان بچینید. در واقع برای بهره مندی از تفکر استراتژیک ضروری است که برنامه ریزی کوتاه مدت را نیز با توجه به اهداف انتخاب کنید. پس از انجام برنامه ریزی لازم است تکنیک نقشه ذهنی یا mind map را تمرین کنید. این تکنیک در تجزیه و تحلیل دقیقتر شرایط بسیار کمک کننده است.