حرف اول در این آموزش
مشاور مدیریت کسی است که به سازمان ها در شناسایی و حل مسائلشان کمک می کند و از این طریق به بهبود مستمر و همین طور به تحول در یک سازمان یاری می رساند. به تعبیر عامیانه مشاور شاید فرشته نجاتی است که در مقطعی که مدیران سازمان در یک چالش جدی با مسئله ای که شاید مدت هاست گریبانگیرش هستند، قرار گرفته اند؛ به کمکشان می آید و آنها را از مخمصه نجات می دهد. در این مطلب به ویژگی های یک مشاور مدیریت پرداخت می شود.
ویژگی های مشاور مدیریت
اگر کسی بخواهد مسائل سازمانی را شناسایی کرده و آنها را حل کند و به بهبود مستمر یک سازمان کمک نماید، قاعدتا باید دارای یکسری ویژگی ها باشد. مجموع ویژگی هایی که باید در یک فرد وجود داشته باشد تا بتواند به این جایگاه برسد، به سه دسته قابل تقسیم است. مشاور مدیریت در وهله اول باید یک سری ویژگی های شخصیتی و منشی داشته باشد یا آنها را در خودش توسعه دهد، دوم، باید از یکسری مهارت برخوردار باشد یا آنها را در خودش ایجاد نماید و سوم، باید از حوزه هایی از دانش و اطلاعات برخوردار باشد. اگرچه مشاوره مدیریت حرفه جذابی است اما یک مشاور برای اینکه واقعا بتواند اثربخش باشد، کار بسیار سختی در پیش دارد.
مثلا یک مشاور باید در زمینه مدیریت، در زمینه کسب و کار، در زمینه اقتصاد خرد و کلان و مباحث مالی اطلاعات داشته باشد و همین طور در گرایش تخصصی که روی آن مشاوره می دهد (مثلا کسی که مشاوره بازرگانی می دهد، خودش باید بر روی آخرین اتفاقات و تحولات و تئوری های بازاریابی مسلط باشد) و حوزه های دانشی دیگر.
در کنار این موارد، یک مشاور باید دارای مجموعه ای از مهارت ها باشد، مثلا یک مشاور خوب باید مهارت های ارتباطی قوی داشته باشد، بتواند مدیران را همسو کند، بتواند با ایشان ارتباط بگیرد و آنها را قانع کند، بتواند از حرف های تک تک افراد سازمان نکات مهمی را کشف کند، باید واجد مهارت مدیریت پروژه باشد، بتواند زمانبندی کند، بتواند نیرو را جذب کند، طبق یک طرح کار را پیش ببرد. همچنین مهارت های دیگری نیز وجود دارد که یک مشاور به آنها احتیاج دارد، مثلا یک مشاور باید سخنرانی و فن بیان خوبی داشته باشد، باید دارای مهارت کلامی بسیار قوی باشد، باید مهارت سرچ و ریسرچ (search and research) قوی داشته باشد، همین طور لازم است که یک مشاور بتواند تیم سازی کند.
در ضمن یک مشاور جدا از حوزه های دانشی و مهارت ها، باید دارای یکسری ویژگی های شخصیتی در خودش باشد، مثلا باید برون گرا باشد، بتواند ارتباط بگیرد، بتواند به دیگران اطلاعات بدهد و از آنها اطلاعات بگیرد، باید مثبت اندیش باشد، باید منبع و منشاء شور و انرژی و امید باشد، باید به دیگران دلگرمی بدهد، باید بتواند اثبات کند که فرد متعهدی است، انسانی که وقتی به عنوان امین یک سازمان مسئولیتی را می پذیرد، باید اثبات کند که واقعا قابل اعتماد است و آزادگی و حریت دارد، یعنی منافع سازمان را در اولویت اول خودش قرار می دهد. یک مشاور باید فرد بسیار خلاقی باشد و پُر ایده ظاهر شود و بتواند در هر مسئله ای نشان دهد که ذهن بسیار خلاقی دارد و می تواند راهکارهای جدیدی را ارائه دهد. باید دارای شخصیتی جذاب و دلنشین باشد، دوست داشتنی باشد، کاریزما داشته باشد و ویژگی های شخصیتی دیگر.
اگر کسی بخواهد یک مشاور استراتژی، مشاور مارکتینگ و یک مشاور HR قوی باشد، باید این ویژگی ها و شایستگی ها را در خودش ایجاد کند تا از او فردی ساخته شود که بتواند مسائل سازمان را حل کند.
سبک زندگی یک مشاور
اگر فردی بخواهد یک مشاور خوب باشد، باید در راس همه ی توانمندی هایش، مهارت حل مسئله بالایی داشته باشد تا بتواند مسئله ها را به خوبی شناسایی کرده و آنها را با راهکارهای خلاقانه و نوآورانه حل کند.
چگونه یک فرد تبدیل می شود به فردی که حل کننده قوی مسائل سازمانی است؟ پاسخ به این سوال در واقع به موضوع سبک زندگی فرد باز می گردد. من اگر بخواهم به عنوان یک مشاور ادعا کنم که می توانم مسائل سازمان ها را حل کنم، باید خودم الگوی یک فرد موفق باشم، باید زندگی من نشان دهنده این باشد که فردی موفق هستم و از پس حل مسائل زندگی ام بر می آیم. اگر من گره های کوری در زندگی دارم، اگر هنوز به خودشناسی لازم نرسیده ام، اگر هنوز از پسِ حل مسائل زندگی فردی و خانوادگی خودم بر نمی آیم، بعید است این شرایط به من اجازه دهد که ادعا کنم می توانم مسائل یک سازمان را، آنهم در آن ابعاد گسترده حل کنم. این بدان معنی نیست که مشاور در زندگی شخصی خود دچار مشکل نیست، بلکه نکته اینجاست که مشاور باید قدرت حل مسئله داشته باشد تا بتواند چالش ها را رفع نماید.
زندگی متعادل و موفق
نکته ای که بسیار مهم است، این است که یک مشاور باید از زندگی متعادل و موفقی برخوردار باشد، یک زندگی متناسب. مشاوری که مشکلات خانوادگی عجیب و غریب و پیچیده دارد قطعا این موضوع در کار، تمرکز، ذهنیت و اعتماد به نفسش تاثیر منفی می گذارد. مشاوری که در زندگی فردی خودش نتوانسته توازن خوبی بین جنبه های مختلف زندگی ایجاد کند، از حیث سلامت، مباحث مالی و کسب درآمد، خانوادگی، توسعه فردی و ... بعید است بتواند مسائل یک سازمان با آن همه پیچیدگی را حل کند.
توسعه فردی
یک مشاور برای اینکه حل کننده خوبی برای مسائل سازمانی باشد، باید بسیار بسیار به توسعه فردی خودش بها دهد، هم از جنس توسعه دانش، هم از جنس توسعه مهارت و هم از جنس خودشناسی. یک مشاور هیچ وقت فارغ التحصیل نیست و نمی تواند نسبت به آخرین اتفاقاتی که در حوزه تخصصی کارش، در حوزه های عمومی جامعه، مسائل روان شناسی، مسائل اجتماعی، مسائل سیاسی رخ می دهد، بی تفاوت باشد. یک مشاور به طور مرتب باید خودش را ارتقا دهد، نه تنها در حوزه دانشی، در حوزه مهارتی نیز مرتب باید خودش را تقویت کند و در جریان جدیدترین اتفاقاتی که در حوزه های مختلف می افتد، قرار بگیرد. بنابراین یک مشاور عاشق مطالعه و توسعه فردی است و خیلی هدفمند و با برنامه مطالعه می کند. مطالعه جزئی از زندگی یک مشاور است. به نظر من مشاوری که در هفته حداقل یک کتاب نخواند، احتمالا خیلی مشاور موفقی نمی تواند باشد.
ویژگی های شخصیتی و اخلاقی
من برای اینکه به عنوان یک مشاور بتوانم اعتماد سازمان ها را جلب کنم و به آنها اثبات کنم می توانم مسائلشان را حل کنم؛ باید یکسری ویژگی های شخصیتی و اخلاقی را در خودم توسعه بدهم، باید برای اینکه اخلاق حرفه ای، صداقت، تعهد و دلسوزی را در وجود خودم تقویت کنم، برنامه داشته باشم. تحصیل در دکترای مدیریت، دکترای مدیریت کسب و کار یا فارغ التحصیل شدن از بهترین دانشگاه تضمین نمی کند که من به لحاظ مَنِشی فردی باشم که به حل مسائل سازمانی تعهد و علاقه دارد. این ویژگی های شخصیتی را من باید در خودم ذره ذره توسعه دهم و خود را بسازم، یعنی آجر به آجر این معماری درونم را ایجاد کنم.
اولین ویژگی مشاور باید این باشد که از نظر شخصیتی فرد مردم داری باشد، عاشق حل مسئله باشد، دنبال این باشد که واقعا تاثیرگذار باشد. دنیای مشاور مدیریت دنیای بسیار جذابی است، شما از اینکه می روید در سازمان های مختلف و سازمان ها و افراد بسیاری را که در آنها فعالیت می کنند، نجات می دهید، به بهبود کیفیت زندگی شان کمک می کنید، به خودتان می بالید ولی وقتی می توانید این توانمندی را داشته باشید و چنین ادعایی کنید که واقعا فرد پر دغدغه ای باشید. مشاور نمی تواند فرد بی دغدغه ای باشد، باید ذاتا فردی باشد که مسئله دیگران برایش مهم است، این را باید از رگ غیرتش بفهمید، یعنی این ویژگی در وجودش باید پرورش داده شود. لذا یک مشاور در زندگی خودش یک محور اصلی برای توسعه ی اخلاقی و به عبارتی برنامه توسعه اخلاق و مردم داری دارد. اخلاق انسانی باید در وجود یک مشاور باشد، انسانیت باید در وجودش موج بزند و تا این نباشد همه ی آن حوزه های دانشی و مهارتی بی اثر است.
دوره توسعه فردی حرفه پلاس
حال خوب
مشاور اگر واقعا بخواهد مسائل سازمان ها را حل کند، باید اول از همه حال خودش خوب باشد. اگر من به عنوان مشاور حالم خوب نباشد، خودم پر از انرژی و شور و نشاط نباشم، پر از شوق زندگی نباشم، نمی توانم مسئله سازمان را حل کنم و اگر بخواهم چنین مشاوری باشم بیش از هر چیز لازم است که در سبک زندگی خودم تمهیداتی داشته باشم که کمک کند الگوی یک انسان شاد و با نشاط باشم. شاید این جمله بی اغراق باشد که ایدئولوژی یک مشاور این است که شاد باشیم و دلی را شاد کنیم.
اگر من به عنوان مشاور بخواهم حال خوبی داشته باشم، شاد باشم و منشاء انرژی باشم، مگر می شود بدون ورزش فرد شادی باشم؟ مگر می شود نسبت به سلامت جسمی خودم بی تفاوت باشم؟ مگر می شود در زندگی روزمره خودم مکانیزم هایی برای بازسازی روانی و سلامت روانی نداشته باشم؟ مشاوران مدیریت صبح تا شب نِق و غُر می شنوند، اخبار منفی می شنوند، مدیران مسائل، نگرانی ها، دغدغه ها و استرس هایشان را به مشاوران انتقال می دهند، حال مشاور باید حتما در زندگی اش مکانیزم هایی برای بازسازی روانی داشته باشد. در غیر اینصورت فضایی که ما مشاورها در آن فعالیت می کنیم، ما را افسرده می کند، ما را پیر می کند و توان حل مسئله را از ما می گیرد.
بنابراین یک مشاور خوب باید مکانیزم تخلیه هیجان داشته باشد، در زندگی مشاورهای قوی اگر نگاه کنیم بعضی هایشان روی شعر و ادب متمرکز شده اند و حالشان با شعر خوش است، بعضی مشاورها رفته اند سراغ موسیقی و با موسیقی حال خوش دارند، بعضی با فعالیت های مذهبی و خیرخواهانه این انرژی را در خودشان ایجاد می کنند، بعضی ها ورزش حرفه ای می کنند، بعضی ها سراغ جنبه های هنری رفته اند و ... به هر حال یک جایی برای مشاور وجود دارد که به آنجا پناه می برد و حال خودش را خوب می کند. مشاورانی که نتوانسته اند مکانیزم هایی جهت بازسازی روحی و روانی برای خودشان ایجاد کنند، متاسفانه رفته اند در مسیرهای دیگری که در آن مسیرها دنبال تخلیه هیجان هستند و زندگی شان دچار آفت هایی می شود.
بنابراین تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که مشاور خوب باید طوری زندگی کند که در زندگی اش سه نکته محرز باشد، نکته اول این است که یک مشاور حال خوبی دارد، این حال خوب را به واسطه ورزش، نوع تغذیه و فعالیت های اجتماعی و توسعه فردی در خودش ایجاد می کند. یک مشاور توان حل مسئله بالایی دارد و برای اینکه توان حل مسئله را در خوش ایجاد کند، بسیار مطالعه می کند، اهل تمرینات روان شناسی است، بسیار روحیه ی چالش طلب و چالش پذیری دارد و فرد جاه طلبی است. اگر یک مشاور، مشاور جاه طلبی نباشد ترس و احتیاط بی مورد را به سازمان خودش تحمیل می کند.
ذهن سرحال
چهارمین جنبه بارز در سبک زندگی یک مشاوره مدیریت این است که مشاور فعالیت هایی دارد که مرتب ذهنش را تازه (fresh) نگه می دارد؛ مهارت تحلیلی، تفکر سیستمی، مهارت های تفکری را در خودش تقویت می کند. مثلا در زندگی یک مشاور بازی های فکری یا فعالیت هایی که از جنس حل مسئله است، وجود دارد. حتی ورزش هایی که یک مشاور انجام می دهد، به حل مسئله ربط دارد. مثلا اگر شما می خواهید مشاور بازاریابی باشید، جودو روحیه تهاجمی را در وجود شما قوی می کند و مشاوری که در حوزه بازاریابی و استراتژی فعالیت می کند اگر ورزش رزمی انجام دهد، دقیقا در کارش هم تاثیرگذار است یا بُعد پررنگ بعضی ورزش ها حل مسئله و چالش های فکری است که این ها خیلی به مشاور کمک می کند. در واقع یک مشاور مرتب در یک باشگاه پرورش ذهن به سر می برد، فعالیت هایی که در طول روز انجام می دهد، نشان می دهد که این مشاور به این حوزه از توانمندی هایش بسیار بها می دهد.
شهود و خلاقیت
نکته مهم دیگر این است که در مشاوره مدیریت نباید تصور کنیم که راهکارها صرفا از دل مطالب علمی در می آید، خیلی از راهکارهایی که مشاور می دهد ناشی از خلاقیت، نوآوری و جوششی است که از درونش بروز پیدا می کند، ناشی از شهود قوی و ضمیر ناخودآگاهش است که آن را وَرز می دهد و تمرین و توسعه اش می دهد.
بنابراین یک مشاور برای اینکه شهود قوی داشته باشد، برای اینکه خلاقیت بالایی داشته باشد، باید در زندگی اش تمرکز طولانی مدت، روش های حل مسئله و روش های افزایش تمرکز را تمرین کند و این جزئی از سبک زندگی اش باشد.
جذابیت
یک مشاور خوب باید جذاب باشد و شخصیتی کاریزماتیک داشته باشد. به این منظور لازم است چند مورد را رعایت کند. باید به ظاهر خودش بها دهد و مرتب و دلنشین باشد، یک مشاور به طرز پوشش و زبان بدنش دقت می کند. یک بعد جذابیت مشاور بر می گردد به مهارت های ارتباطی اش؛ ادب، تواضع، فروتنی از جمله ویژگی های اخلاقی است که جذابیت را برای یک مشاور به دنبال دارد. تعهد، مسئولیت پذیری، دلسوزی و ... نیز از دیگر مواردی است که به جذابیت یک مشاور کمک می کند.
حرف آخر در این آموزش
مهم ترین نکته در بحث مشاوره مدیریت این است که مشاور باید واقعا از درونش حس حل مسئله و دوست داشتن چالش بجوشد و علاقه مند باشد تحوال ایجاد کند. دنیای مشاوره مدیریت دنیای جذابی است ولی بسیار پر چالش، بسیار متنوع و پیچیده است و باید عاشق این دنیای عجیب و غریب باشید.
یک مشاور مدیریت درآمد خوبی دارد اما اگر اولویت اولتان کسب درآمد است، پیشنهاد می کنم کارآفرینی کنید و کسب و کار خودتان را داشته باشید. یک مشاور مدیریت هیچ گاه اولویت اولش کسب درآمد نیست. اولویت اول مشاور حل مسئله و کمک به سازمان برای تجربه یک تحول جذاب و زیر بنایی است.
موضوعات مرتبط