تفکر انتقادی در مدیریت استراتژیک

تفکر انتقادی در مدیریت استراتژیک
  • تفکر انتقادی در مدیریت استراتژیک

سر فصل های نوشتار

حرف اول در این آموزش

در مدیریت 6 تفکر داریم (تفکر فرایندی، تفکر انسانی، تفکر علمی، تفکر سیستمی، تفکر اقتضایی و تفکر استراتژیک)که همگی موضوعی هستند، اما تفکر انتقادی موضوعی نیست. وظیفه تفکر انتقادی اصلاح، بهبود و توسعه است. بنابراین این تفکر در کنار تفکر های مدیریتی قرار نمی گیرد. تفکر انتقادی باعث نقد، اصلاح و بهبود تئوری می شود.

تصویر تفکر انتقادی در مدیریت استراتژیک

چرخه روش شناسی و علم (مجموعه تئوری ها)

در علم قائده ای وجود دارد به نام علم تا عمل یعنی هر عالمی در هر رشته ای علم که همان تئوری ها است را با یک متدولوژی (روش شناسی) به دست می آورد و بعد این علم را مطابق با قائده ای تبدیل به عمل می کند. اگر این قائده انجام نشود راهکار ما علمی نخواهد بود و به نوعی دیمی و بی ریشه است. در نتیجه در ابتدا باید تئوری ها تبدیل به الگو شود سپس بر مبنای این الگوها اقدام به تجویز نسخه یا راهکار شود. الگوها حلقه واسط بین تئوری و راهکار هستند. برای سنجش اعتبار نسخه باید به الگویی که نسخه از آن بدست آمده است، بپردازیم و بعد به تئوری های آن برسیم.
راهکارها دو دسته اند: راهکار استراتژیک و عملیات

چرخه تک حلقه ای نقد علم

اگر این چرخه وجود نداشته باشد امکان رشد، تغییر و توسعه علم وجود ندارد. به این معنی که نقد تئوری باعث بهبود و توسعه تئوری و نقد الگو باعث توسعه و بهبود الگو و نقد راهکار و تصمیم باعث بهبود و توسعه راهکار و تصمیم می شود. نقد باید دارای الگو بوده و نباید به صورت دیمی باشد، نقد بایدبه صورت علمی صورت بگیرد. نقد خود دارای تئوری های می باشد که این تئوری ها با یکدیگر تلفیق شده و به الگوی نقد تبدیل می شوند و از داخل الگوی نقد است که راهکار استخراج می شود. 
اگر برای نقد الگو نداشته باشیم دو اشتباه رایج رخ می دهد: 

  • اشتباه در روش شناسی
  • اشتباه در رسیدن به یک پارادوکس (ناسازنمایی)

در تولید علم برای یک موضوع جدید ممکن است ابتدای به ساکن تولید تئوری کنیم زیرا برای آن تئوری وجود ندارد. مثل HIV که با یک متدولوژی خاص برای آن تئوری سازی می کنیم. اما در مدیریت بخش اعظمی از تئوری ها، تئوری هایی هستند که وجود دارند حال اگر بخواهیم در این موضوعات تولید علم جدید کنیم باید همین تئوری هایی که وجود دارند را نقد و برسی کرده و به یک تئوری جدید برسیم. لذا نقد و بررسی خود می تواتد یک روشی برای تولید و توسعه علم باشد. 
در مصداق این موضوع باید گفت که تفکر انتقادی معادل با کنترل استراتژیک است. کنترل استراتژیک باعث رسیدن به یک استراتژی بهتری می شود. پس با تفکر انتقادی در سطح تئوری و تحقیقات بنیادی می توانیم به یک تئوری بهتر، در سطح الگو و تحقیقات توسعه ای می توانیم به الگویی بهتر، و در سطح تصمیم گیری، نسخه و تجویز می توانیم به یک تصمیم بهتر دست پیدا کنیم. پس تفکر انتقادی روشی برای توسعه و بهبود علم است.


بیشتر بدانید: دوره برنامه استراتژیک حرفه پلاس


الگوی نقد و بررسی متون مدیریت

کتاب تئوری مدیریت، الگوی تفکر انتقادی در مدیریت را آموزش می دهد با دو هدف:

  1. دانشجو، استاد و محقق را راهنمایی کند به سمت نقد تئوری ها زیرا این نقدها و تفکر انتقادی است که منتج به تئوری ها، الگوها و راهکارهای جدید می شود.
  2. بیان می کند که برای نقد حتما نیاز به الگو است و نقد اگر بر یک الگو سوار نباشد علمی نبوده و بی ریشه است.

نویسنده کتاب الگوی فرایندی برای نقد تئوری ها در مدیریت معرفی می کند که معروف به الگوی خوانش نوشتاری (الگوی نقد و بررسی متون مدیریت) است. این الگو یک فرآیند است که سه مرحله دارد:

  • خوانش غالب: در این مرحله لازم است تئوری که می خواهیم نقد شود را خوب ببینیم و برداشت واحد آدمها از این تئوری را بفهمیم و کشف کنیم. در این مرحله باید منظور، مقصود و هدف مولف یا تئوریسین را کشف کرد و چیزی از خود نگوید. در واقع تعهد تعبیری داشته باشیم.
  • خوانش انتقادی: در این مرحله سعی می کنیم، بدانیم معنای متن چیست؟ آیا نیت مولف با متنی که گفته همخوانی دارد یا خیر؟ در این مرحله باید تعهد انتقادی داشته باشیم و به پویایی و کشف حقیقت جدید متعهد باشیم. 
  • خوانش انعکاسی: فهم خواننده یا منتقد بیان می شود یعنی خواننده بیان می کند من از این نوشته چه چیزی هایی را فهمیدم. در واقع خواننده فهم خودش را در غالب تئوری، الگو یا راهکار جدید بیان می کند. پس منتقد باید آنقدر در تئوری به صورت عمیق غوطه ور شود تا بتواند تئوری، الگو و راهکار جدید را ارایه دهد و تئوری قبلی را اصلاح کند. در مرحله سوم باید تعهد بازتابی داشته باشیم و چیزی بگوییم که به درد بخور بوده و باعث توسعه شویم. 

لذا چرخه ای وجود دارد که خوانش غالب انتقادی و انعکاسی دائما در حال تحول است و هر بار که متن را بیشتر بخوانیم نیت مولف را بهتر فهمیده و قطعا روی خوانش انعکاسی تاثیر بیشتری می گذارد زیرا فهم بیشتر شده است. این مسیر به صورت دایره ای ادامه پیدا می کند و نتیجه آن بهبود چرخه و توسعه علم از طریق توسعه تئوری، توسعه الگو و توسعه راهکار و تصمیم است.

 


خرید دوره آموزش جامع مدیر عامل حرفه‌ای


 

 تصویر موضوع تفکر انتقادی در مدیریت استراتژیک

حرف آخر در این آموزش

از نقد چرخه ای برای تولید علم و تئوری جدید است و تفکر انتقادی یک تفکر عام است که محور آن تئوری سازی و بهبود تئوری است که در نتیجه می تواند به شناسایی الگو یا استراتژی جدید ختم شود. تفکر انتقادی همان نقش کنترل استراتژیک را دارد ولی بیشتر یک متدولوژی برای تولید علم است.


بیشتر بخوانید:
 روش های افزایش اثربخشی برنامه های استراتژیک


رایگان
نظرات شما
جهت ثبت نظر و رأی باید وارد حساب کاربری خود شوید . ورود به حساب کاربری

مطالب مرتبط