سرفصل های نوشتار
حرف اول در این آموزش
آینده پژوهی به عنوان یک علم جدید، چند سالی است که وارد دانشگاهها و مراکز آموزش عالی شده است. همه ما برداشتهایی از آینده پژوهی داریم و انتظاراتی از قبال آن تعریف میکنیم. در این نوشتار میخواهیم بگوییم که انتظارات ما از آینده پژوهی باید چگونه باشد.
مباحثی مثل R&D، مباحثی مربوط به تحقیق بازار، شناخت رفتار مصرف کننده، وجود زمینه و بنیان آماری (آمارهای اجتماعی، آمارهای عملکردی از شرکتها، چه در حوزه صنعت، چه در حوزه خود شرکت)، اینها مبانی هستند که دانش آینده پژوهی به عنوان یک رشته میان رشته ای وارد شده و بر این ستونها استوار شده است.
آنچه که ما به عنوان برنامه ریزی استراتژیک از آن یاد میکنیم و سعی میکنیم در کسب و کارهای خودمان بکار ببریم، باید مبنای آینده پژوهی ما قرار بگیرند و نباید از خواسته های کوتاه مدت و میان مدت فراتر برویم.
آینده پژوهی به برنامه ریزی استراتژیک وصل میشود. بنابراین اگر بتوانیم این موضوع را برای خودمان روشن کنیم که هدف ما از برنامه ریزی استراتژیک چیست، میتوانیم تا حدود زیادی درخواست خودمان را از شناخت آینده یا آینده پژوهی روشن کنیم.
1. کمک کند که نشانه های محیطی را دریابیم.
2. کمک کند که جهت حرکت را پیدا کنیم و آن را تفسیر کنیم.
3. در جهت گرفتن بهینه ترین تصمیمات و بهترین گزینه از بین گزینه های در اختیار، به ما کمک کند.
4. ما را برای اقدام عملی در مورد گزینه منتخب آماده کند.
این 4 مورد الزامات برنامه ریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک است. بنابراین لازم است که در محیط به سرعت تغییر را حس کنیم، بعد از آن به سرعت پاسخ را فراهم کنیم، بعد به سرعت منابع عملی کردن پاسخ را بیابیم و اقدام استراتژیک را انجام دهیم. پس شیوه های پژوهش در آینده بر مبنای تغییرات است. ما میخواهیم ببینیم چه عناصری در جامعه تغییر میکند که در آینده میتواند به ثبات نسبی منجر شود و از آنجایی که با گذشت زمان تغییرات بیشتر میشود، ما باید انتظار تغییرات بیشتری را داشته باشیم. پس باید ساختاری منعطف داشته باشیم تا بتوانیم بر امواج تغییرات سوار شویم. پژوهش درآینده هم سازمانها را آماده میکند برای بقا در شرایط پر تغییر. برای آینده پژوهی باید نگاه سیستمی داشته باشیم. آینده پژوهی بدون نگرش سیستمی کاری بیهوده است و ارزش و اعتبار علمی و عملی ندارد. باید یک سیستمی باشد که ما در آن سیستم بتوانیم آینده پژوهی انجام دهیم. آینده پژوهی در سیستم باز عمل میکند. سیستم باز یعنی حداکثر ارتباط یک سیستم با محیط اطرافش. این به این معناست که هرگونه اطلاعاتی که وارد این سیستم میشود، میتواند و باید و الزاماً مفید تلقی شود.
بیشتر بخوانید: روندهای آینده و تاثیر آنها بر کسب و کارها
نمیتوانیم. چون زمان ما، ذهنیت سازمانی و منابع ما محدود است. بنابراین رویکرد سازمان، از رویکرد آینده پژوهی صرف خارج میشود و به سمت برنامه ریزی حرکت میکند. به این علت که علاوه بر آن محدودیت ها، آینده پژوهی باید ما را در مثلثی از سه عنصر احاطه کند. که آن سه عنصر عبارت است از:
آ) کشش آینده (جذابیتهایی که در آینده میبینیم)
ب) فشار حال
ج) وزن گذشته
بر مبنای عملکرد گذشته، وضعیت حال شما را چنان میسازد که در آینده به وضعیت بهینه برسید.
1. روش هنجاری: در این روش، مبانی پژوهشی ما باید بر مبنای ارزشها و هنجارهای سازمان ما باشد، چه در حال، چه در آینده. یعنی بگوییم چه چیزی برای ما مطلوب است.
2. روش اکتشافی: این روش، بر مبنای داده ها و داشته های امروز است. آنچه که الان اتفاق افتاده است بر مبنای آن اطلاعات داریم و دانش آن را داریم. یعنی چه چیزی ممکن است در آینده اتفاق بیوفتد.
یکی از نشانه های آینده، دولت الکترونیک است. دولت الکترونیک دو کانون توجه کلان دارد:
آ) استفاده دولت از فناوری اطلاعات برای ارائه خدمات و اطلاعات شهروندی و مشارکتی است. چه من به عنوان شخص حقیقی چه شما به عنوان اشخاص حقوقی. اطلاعاتی اعم از قیمت مواد اولیه، سیستمهای مالیاتی، امکانات زیر ساختی و حمل ونقل، امکانات ارتباطی چه با داخل، میان صنعتی، درون صنعتی چه با دنیای خارج.
ب) توجه دولت الکترونیک، کاهش شکاف میان مدیریت دولتی و مدیریت شهروندی است.
1. کارکرد اطلاعاتی و انتشار آن، یعنی خود مجموعه دولت و حاکمیت باید منبع اصیل و عظیمی از اطلاعات و آمار باشند که آنها را انتشار دهند.
2. کارکرد تراکنشی داشته باشد برای رفع بروکراسی اداری.
3. کارکرد عملیاتی برای بهبود کارایی ها.
1. رویکرد غفلت: سرمایه گذاری در تکنولوژیها و استفاده از ابزار جمع آوری اطلاعات یا تکنولوژی اطلاعات و IT و نگاه به آینده برمبنای علمی، بسیار ناچیز و درحد صفر است. چون در استفاده از رویکردهای شناختی و تصمیم گیری و علمی مهارتی وجود ندارد.
2. رویکرد کناره گیری: بعضی ها دانش آن را پیدا میکنند و سرمایه گذاری میکنند اما اتفاقی که در کشور ما افتاد، روی میدهد. سرمایه گذاری در تجهیزات و فیزیک تکنولوژی است نه در دانش و خرد و نگاه پرسنل. ساختارهای ما پر میشوند از کامپیوترها، اما نگاه و دانش و رویکرد فرهنگ سازمانی مبتنی بر نگاه به آینده نیست.
3. رویکرد شیفتگی: تا حدودی سواد وجود دارد ولی کامل نیست. بنابراین یک اعتماد کاذبی وجود دارد که سپردن تخصص به این دستگاهها و افراد مرتبط به آنها و تجهیز سازمانها کمک میکند که ما آینده رابسازیم، در حالی که ما امروز را نساخته ایم.
4. رویکرد یکپارچه: نگرشها تعدیل میشود و اطلاعات به کار گرفته میشود، نه به عنوان هدف نهایی بلکه به عنوان منبع اصلی سازمان و ابزار نیل به هدف.
لازم است تا یک جامعه از تمام مراحل رد شود تا از نطر فکری، فرهنگی و نگاه از یکطرف و وجود بنیان ها و ساختار از طرف دوم و وجود میزانی از اطمینان خاطر و امنیت کاری به عنوان ضلع سوم، بتواند به آینده مورد نظرخود نگاه کند.
حرف آخر در این آموزش
آینده پژوهی را باید به برنامه ریزی استراتژیک به عنوان برنامه کوتاه مدت وصل کنیم. از المانهای آینده پژوهی استفاده کنید تا یک سال بعدی را برای سازمان شفاف کنید.
بیشتر بخوانید: الزامات ، ضرورت و تکنیک های آینده پژوهی و مدیریت