سرفصل های نوشتار
حرف اول در این آموزش
در هر کسب و کار شما احتیاج به یک برنامهریزی دارید که بتواند اهداف شما و نحوه انجام مأموریتتان را برای رسیدن به اهدافتان تعیین کند.
در هر مدل کسب و کاری که شما انجام میدهید اگر هدفتان این است که جلب سرمایه کنید و یا از بانک وام بگیرید، یا بتوانید یک شریک جدید به شرکتتان بیاورید، نوشتن یک برنامهریزی مالی بسیار مهم است.
اولین کاری که انجام میدهید این است که صفحه اول را به عنوان خلاصه تمام مطالبی که میخواهید انجام دهید، مینویسید. زیرا بسیاری از بانک ها یا افراد دیگر دوست دارند فقط آن خلاصه را بخوانند و از آنجا برگردند به نقاطی که دلشان میخواهد بیشتر توضیح داده شود و یا بیشتر مطالعه کنند.
این قسمت بیشتر از یک صفحه نیست و به صورت بینالمللی شامل 5 پاراگراف است:
در پاراگراف اول صنعتتان را معرفی میکنید، سپس هدفتان در بودن در آن صنعت را می نویسید، منابعی را که میخواهید استفاده کنید (چه انسانی چه غیرانسانی) را معرفی میکنید، سیستمهای بازاریابی که میخواهید به آن هدفتان برسید را انتخاب میکنید و مهمتر از همه این است که شما میتوانید مطالب مربوط به مقدار سرمایهای که در هر مرحلهای احتیاج خواهد داشت را تعیین کنید و پیشبینی کنید منبع آن را هم تعیین کنید. در مورد اشخاص که می خواهند برنامه ریزی مالی انجام دهند، خیلی ها که می خواهند در زمان فوت خود که ثروتشان به چه شکلی باید تقسیم شود و ادامه یابد و ... یکی دیگر از اهداف برنامه ریزی است که برای تعیین نوع بازنشستگی، مقدار بیمه و مقدار داشتن درآمد در سنین مختلف وجود دارد.
در پاراگراف دوم برنامه ریزی مالی با هدف شرکت ها، شکل شرکت را تعریف میکنیم، این که شرکت چه اهدافی، چه دیدگاهی، چه بینشی دارد و به کجا میخواهد برود و راهکار را توضیح میدهید که این شرکت اهدافش چیست، اهداف دراز مدت و کوتاهمدتش به چه شکل است و بیشتر روی کالا و سرویسی که این شرکت ارائه میدهد بحث و گفتگو میشود و توضیح داده میشود که آیا این کالا متعلق به چه صنعتی است، پیشرفتهای آن صنعت در دنیا چقدر بوده، چه قسمتی از این صنعت را شرکت میخواهد در آن فعالیت داشته باشد، سپس بعد از آن استراتژیهای خودش را بیان میکند. این استراتژیها بیشتر جنبهی استراتژی مالی، استراتژی بازاریابی و استراتژی عملیاتی دارد که توضیح میدهد.
اولاً سیستم سازمانبندی این شرکت به چه شکلی است، چه کسانی و به چه دلیلی در این شرکت کارها و شغلهای اساسی را در اختیار دارند و چه نوع تجربه و علمی را به این شرکت وارد میکنند. مشخص میکند که این شرکت در چه بازاری کار می کند. چه قسمتی از بازار را قرار است تصاحب کند و حدود و محدودیتهای عملیاتیاش به چه شکلی خواهد بود، در چه مراحلی بیشتر از دیگران میخواهد به کارهایش توجه داشته باشند که با نوشتن و توجیه کردن نمودار سازمانی بیشتر مشخص میشود، بر مبنای تشکیلات سازمانی شغلها بهوجود میآیند. نحوهی تصمیمگیری تعیین میشود (به شکل افقی یا به شکل عمودی)، چه نوع تفویض اختیاراتی برای هر دپارتمان وجود دارد و بر مبنای آن چه کسانی این دپارتمانها را اداره میکنند و تا چه حدی میتوانند از این اختیارات استفاده کنند.
دوره مدیریت مالی حرفه پلاس
پس از آن به استراتژی بازاریابی که بسیار با اهمیت می باشد می رسد، در این جا نه تنها باید نوع بازاری که در آن عمل میکنید را بشناسید بلکه باید دانست رقبا چه کسانی هستند و چه نوع سیاستها و استراتژیهای قیمتی وجود دارد. تعیین میکنید شما در چه نوع بازاری هستید (بازار انحصاری، بازار دوگانه، و یا چندگانه).
در قسمت استراتژی بازاریابی، به غیر از تعیین قیمت و سیاستهای قیمتگذاری، نوع Advantage و Disadvantage شرکت را در مقایسه با رقبا درنظر میگیریم. قسمت استراتژی بازاریابی نشاندهنده این است که شرکت بازارش و رقبایش را میشناسد، در سیاست قیمتگذاریاش آگاهی کامل دارد. معمولاً در آغاز بازار شما سعی میکنید تا آن جا که میتوانید قیمتهای خودتان را رقابتی انجام دهید تا سهم کوچکی از بازار را بگیرید تا به آن سیاستهای چندگانهی بازاریابی که در stageهای مختلف شرکت به دردتان میخورد برسید.
دوره مدیریت بازاریابی حرفه پلاس
در قسمت استراتژی عملیاتی شما باید منطقهای را که میخواهید تولید یا خدمات را انجام دهید بابد مشخص کنید. فاصلهها نسبت به مشتری، عوامل مهم شامل فاصله شما تا بازار، با مواد اولیه، با نحوهی حملونقل و با نیروی انسانی فاصله دارید را درنظر بگیرید. اگر هر کدام اشتباهی محاسبه شوند از نظر هزینه باعث دردسر شما میشوند. مسائل عملیاتی باید کاملاً مطرح شود و به شکل نمودار نوشته شوند.
شما باید منابعی را که جلب سرمایه میکنید تعیین کنید و این موضوع در استراتژی های مالی بسیار بسیار حائز اهمیت می باشد. مقدار، زمان تحویل و یا کسب سرمایه را کاملاً مشخص کنید، همچنین یک بودجه بندی انجام دهید که هزینهها بر مبنای درآمد چقدر در هر ماه خواهد بود و افزایش سرمایه مورد نیاز شرکت را در چه مواقعی باید انجام دهید. شما باید نقطه تعادل خودتان را به شکل منحنی تعیین کنید زیرا اگر این منطقه تعیین نشود در زمانی افزایش سرمایه میدهید که شرکت در حال زیاندهی است و هر نوع دلار یا هر نوع افزایش ریالی سرمایه باعث زیان بیشتر شرکت خواهد بود.
اگر مشخص شود که آیا در مواقعی هستید که شرکت دارد ارزش افزوده پیدا می کند بنابراین افزایش سرمایه امری ضروری است. اگر شرکت زیان ده باشد افزایش سرمایه انجام نمی شود. گاهی برخی شرکتها در مواقعی هستند که بیشترین فروش را در تاریخ شرکت داشتهاند ولی سودشان در آن منطقه کافی نیست و اشتباهاً افزایش سرمایه میدهند یا جلب سرمایه میکنند یا وام میگیرند برای تامین سرمایه روزانه یا برای سرمایهی درازمدت، که این موضوع خود باعث میشود که زیان شرکت افزایش پیدا کند. بنابراین ارزشیابی کردن در این که شرکت چه موقع احتیاج به افزایش سرمایه دارد، بسیار بسیار مهم است. برای این کارها مدل ها و فرمولهای بسیار خاصی وجود دارد که باید یک شرکت در برنامه ریزی کسب و کار خود آن را مشخص نماید و اطلاع تخصصی به سرمایه گذران خود در مورد نحوه سرمایه گذاری، زمان سرمایه گذاری، بدهد.
حرف آخر در این آموزش
در ایران بیشتر بانکهایی که وامهای بازرگانی یا صنعتی میدهند احتیاج دارند تا شما مدل کسب و کار مدونی را بنویسید تا شرکت یا بانک ریسک خود را پایین بیاورد. حتی بانکها اداراتی را درست کردهاند که بتوانند این کار را انجام دهند تا مدل کسب و کار را تجزیه و تحلیل کنند و ببینند آیا درست نوشته شده است یا خیر.
موضوعات مرتبط